کنار تو ایستاده ام

.کنار تو ایستاده ام
چشمهایت را که ببندی مرا خواهی دید
گرمی لبهایم را بر لبهایت حس نمیکنی؟
دستهایم را که با موهایت بازی میکند
و چشمهایم را که تو را تماشا میکند نمیبینی؟
شعرهایم را که میخوانی صدایت را میشنوم
وقتی به من فکر میکنی و آه میکشی میبینم
شعرهایی را که برایم مینویسی میخوانم
و من هم مانند تو که دوستم میداری
دوستت میدارم
اما افسوس که هردو خوب میدانیم
نه راهی برای آمدن است
نه امیدی برای وصال
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

گفتی من و تو قصه ی بی پایانیمتا روز ابد کنار هم می مانیممن ح...

از کنارم رد شد اما خنده بر اغیار کردبا منِ دیوانه چون بیگانگ...

تو وقتی نیستی در خانه ام پاییز طولانیستهوای چشمهای من ز هجرا...

دلتنگت که می‌شومبه سراغ شعر می‌روم تنها جایی که بی‌دغدغه می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط