تفسیر قرآن
پیامهای آیات 33 تا 40 سوره قمر
- گويى خداوند به پيامبر مى فرمايد: نگران نباش كه همواره پيامبران خدا مورد تكذيب نااهلان قرار مى گرفتند. «كذّبت قوم لوط»
- گرچه هر يك از قوم عاد و ثمود و لوط و نوح ويژگى هايى داشتند، ولى همه ى آنان در تكذيب پيامبرشان مشترك بودند. «كذّبت... كذّبت... كذّبت»
- تكذيب يك پيامبر، به منزله ى تكذيب همه ى انبيا است. «كذّبت... بالنذر»
- دست خداوند براى انواع عذاب ها باز است. «بماء منهمر - ريحاً صرصراً صيحة واحدة - حاصبا»
- در موارد متعدّد، خداوند مؤمنان را نجات مى دهد. «نجيناهم بسحرٍ»
- به هنگام نزول عذاب، تر و خشك با هم نمى سوزد. «أرسلنا عليهم حاصبا الا آل لوط نجّيناهم بسحر»
- نعمت، تنها امور مادى نيست، نجات از عذاب، از بزرگترين نعمت ها است. «نعمة من عندنا»
- ايمان به پيامبران، شكر الهى و مايه نجات است. «كذلك نجزى من شكر»
- خداوند اول اتمام حجّت و سپس عذاب مى كند. «و لقد انذرهم بطشتنا»
- گرچه كار انبيا هم بشارت است و هم هشدار، ولى هشدار آنان به دليل سرمستى و غفلت مردم بيشتر است. «انذرهم»
- ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. «كذبت قوم لوط... فتماروا بالنذر»
- آلودگى و فساد مرز نمى شناسد. (با اين كه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مى دادند و مانعى براى خود نمى ديدند، ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راودوه عن ضيفه»
- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راودوه عن ضيفه فطمسنا»
- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانه ى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فطمسنا اعينهم»
- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عذاب مستقّر»
- يكى از روش هاى تربيتى قرآن، نقل داستان هاى پندآموز است. «و لقد يسّرنا القرآن»
- خواندن قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فهل من مدّكر»
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
- گويى خداوند به پيامبر مى فرمايد: نگران نباش كه همواره پيامبران خدا مورد تكذيب نااهلان قرار مى گرفتند. «كذّبت قوم لوط»
- گرچه هر يك از قوم عاد و ثمود و لوط و نوح ويژگى هايى داشتند، ولى همه ى آنان در تكذيب پيامبرشان مشترك بودند. «كذّبت... كذّبت... كذّبت»
- تكذيب يك پيامبر، به منزله ى تكذيب همه ى انبيا است. «كذّبت... بالنذر»
- دست خداوند براى انواع عذاب ها باز است. «بماء منهمر - ريحاً صرصراً صيحة واحدة - حاصبا»
- در موارد متعدّد، خداوند مؤمنان را نجات مى دهد. «نجيناهم بسحرٍ»
- به هنگام نزول عذاب، تر و خشك با هم نمى سوزد. «أرسلنا عليهم حاصبا الا آل لوط نجّيناهم بسحر»
- نعمت، تنها امور مادى نيست، نجات از عذاب، از بزرگترين نعمت ها است. «نعمة من عندنا»
- ايمان به پيامبران، شكر الهى و مايه نجات است. «كذلك نجزى من شكر»
- خداوند اول اتمام حجّت و سپس عذاب مى كند. «و لقد انذرهم بطشتنا»
- گرچه كار انبيا هم بشارت است و هم هشدار، ولى هشدار آنان به دليل سرمستى و غفلت مردم بيشتر است. «انذرهم»
- ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. «كذبت قوم لوط... فتماروا بالنذر»
- آلودگى و فساد مرز نمى شناسد. (با اين كه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مى دادند و مانعى براى خود نمى ديدند، ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راودوه عن ضيفه»
- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راودوه عن ضيفه فطمسنا»
- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانه ى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فطمسنا اعينهم»
- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عذاب مستقّر»
- يكى از روش هاى تربيتى قرآن، نقل داستان هاى پندآموز است. «و لقد يسّرنا القرآن»
- خواندن قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فهل من مدّكر»
بر گرفته از کتاب الکترونیکی تفسير نور مرکز اطلاع رسانی غدیر
۱.۰k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.