از زبان آنیا
از زبان آنیا
الان ۵ سال از اون روزی که بابا مامانم اجازه ایدل شودنمو دادن میگذره
۲سال نیمم از اینکه با دامیان ازدواج کردم
الان دامیان رییس شرکته و بکیم وارث بلک بیل هاس و همین تور یه دکتر
که یدفه در اوتاق آنیا میخوره
: مامان نمیای صبونه
آنیا : الان میام عزیزم
راستی من یه دخترم دارم اسمش مائو مائوه
خوب دیگه من باید برم
و دامیان آنیا و بچشون سالیان سال باهم زندگی کردن
🌸ハッピーエンド🌸
الان ۵ سال از اون روزی که بابا مامانم اجازه ایدل شودنمو دادن میگذره
۲سال نیمم از اینکه با دامیان ازدواج کردم
الان دامیان رییس شرکته و بکیم وارث بلک بیل هاس و همین تور یه دکتر
که یدفه در اوتاق آنیا میخوره
: مامان نمیای صبونه
آنیا : الان میام عزیزم
راستی من یه دخترم دارم اسمش مائو مائوه
خوب دیگه من باید برم
و دامیان آنیا و بچشون سالیان سال باهم زندگی کردن
🌸ハッピーエンド🌸
۲.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.