از زبان آنیا

از زبان آنیا


الان ۵ سال از اون روزی که بابا مامانم اجازه ایدل شودنمو دادن میگذره
۲سال نیمم از اینکه با دامیان ازدواج کردم
الان دامیان رییس شرکته و بکیم وارث بلک بیل هاس و همین تور یه دکتر

که یدفه در اوتاق آنیا میخوره
: مامان نمیای صبونه
آنیا : الان میام عزیزم
راستی من یه دخترم دارم اسمش مائو مائوه
خوب دیگه من باید برم





و دامیان آنیا و بچشون سالیان سال باهم زندگی کردن








🌸ハッピーエンド🌸
دیدگاه ها (۸)

من اومدم باز اومدم با سم خالص اومدم🤣

آنیا :خودم خفت میکنم ک.....ص. ک.....شآنیا می‌ره یه مشت از ا...

بچه ها نتم به چوخ رفته بزور بالا میاره ویسگونو من پارتارو ذخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط