از چه بنویسم....؟؟؟
از چه بنویسم....؟؟؟
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟
از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟
یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟
از چه بنویسم ؟؟
از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟
یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟
از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟
یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟
من عاشق بیابانی هستم
که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم …
من دل بسته درختی هستم
که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم ...
من منتظر پنجره هایی هستم
که عطر تو را دوباره به من نشان بدهد
Eli
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟
از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟
یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟
از چه بنویسم ؟؟
از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟
یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟
از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟
یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟
من عاشق بیابانی هستم
که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم …
من دل بسته درختی هستم
که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم ...
من منتظر پنجره هایی هستم
که عطر تو را دوباره به من نشان بدهد
Eli
۳۶۳
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.