جسمی شکسته و روحی پر از خراش....
جسمی شکسته و روحی پر از خراش....
عاشق نمی شوم دلواپسم نباش.....
دستانی از تهی، پاهایی از ورم.....
فکر مرا نکن، امروز بهترم.....
حال مرا مپرس چیزی مهم که نیست....
این دل شکستگی اقرار بی کسی ست....
در گیر من مشو همدم نمی شوم....
حوا مرا ببخش آدم نمی شوم.....
تقصیر من نبود، نه من نه بخت خود.....
تو عشق خط زدی، من خواستم نشد....
درگیر عادتم، سرگرم خود شدم......
در مرز یک سکوت، دیگر نه تو نه من...
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش....
حال مرا ببخش، جرم مرا ببخش....
امروز بهترم .....حوا بیا ببین.....
دلتنگ من مباش...من مرده ام ، همین....
شکل خود شدم تلخ و بدون ره...
در انتهای خویش حال مرا بفهم.....
شکلی شبیه خود با چشمی گریه سوز....
باور نمی کنم آیینه را هنوز.....
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش....
حال مرا ببخش جرم مرا ببین....
حوا مرا ببخش ..... آدم نمی شوم
Eli
عاشق نمی شوم دلواپسم نباش.....
دستانی از تهی، پاهایی از ورم.....
فکر مرا نکن، امروز بهترم.....
حال مرا مپرس چیزی مهم که نیست....
این دل شکستگی اقرار بی کسی ست....
در گیر من مشو همدم نمی شوم....
حوا مرا ببخش آدم نمی شوم.....
تقصیر من نبود، نه من نه بخت خود.....
تو عشق خط زدی، من خواستم نشد....
درگیر عادتم، سرگرم خود شدم......
در مرز یک سکوت، دیگر نه تو نه من...
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش....
حال مرا ببخش، جرم مرا ببخش....
امروز بهترم .....حوا بیا ببین.....
دلتنگ من مباش...من مرده ام ، همین....
شکل خود شدم تلخ و بدون ره...
در انتهای خویش حال مرا بفهم.....
شکلی شبیه خود با چشمی گریه سوز....
باور نمی کنم آیینه را هنوز.....
از پشت این سکوت از این نقاب و نقش....
حال مرا ببخش جرم مرا ببین....
حوا مرا ببخش ..... آدم نمی شوم
Eli
۱.۵k
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.