بوسیدمش

بوسیدمش
دیگر هراس نداشتم
جهان پایان یابد
من از جهان سهمم را گرفته بودم.
دیدگاه ها (۴)

مرزِ خطر،آغوشِ توستپاکسازی نشده و بکر بی فکر می رومرویِ میدا...

هرگاه نگران اجاره خانه و صورت حساب قصاب باشیم، نگرانی برای آ...

چای مینوشیدمیکهو دلتنگش شدم و بغض کردم همه باتعجب به من نگاه...

مادرم موهای بلندی داشت.هرروز پشت پنجره می نشستموهایش را می ب...

شرمنده امروزا فعالیت نداشتمدرگیر بودم😔🥺

پایان مهر ۱۳۵۸ خبری منتشر شد که منجر به ترس و هراس عمومی در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط