( درخواستی: ادامه ی قبلی)

شکسته در اغوش: پارت دوم(اخر) 🫠



نفست رو حبس کردی. تند تند رود اشک هات رو پاک میکردی، ولی بی فایده بود.
در رو باز کرد و اروم وارد شد. سرتو کج کردی تا صورتتو نبینه.  چشمات قرمز بود. موهات چسبیده بود به صورته خیست.  تام در رو بست و اومد نزدیک:  ا/ت؟
باید جواب میدادی ولی میدونستی حرف بزنی بغضت میشکنه اروم و شکسته گفتی: ب... بله؟ همون موقع به صورتش نگاه کردی. در لحظه سدی که جلوی گریت رو گرفته بود،  فرو ریخت. نتونستی خودت رو کنترل کنی. تام هیچی نگفت فقط اومد کنارت نشست و دستش رو دایره وار روی شونه هات و کمرت حرکت میداد:شششش،  اشکال نداره،  توضیح نمیخوام، خودتو خالی کن،  من اینجام (خیلی اروم زمزمه میکرد) میتونستی گرمای دستش رو حس کنی اون حس امنیت رو، انگار به ارامش رسیده بودی... به چشماش خیره شدی همون موقع بی اختیار پریدی بغلش.  تام تعجب کرده بود ولی بعدش دستاشو دورت حلقه کرد. انگار که بار قوی بودن از روی دوشت برداشته شد.  اروم توی بغلش گریه کردیو اون نوازشت میکرد،  عجله ای برای قطع اشکات نداشت.
اروم شدی،  جدی! فقط همون یه اغوش کافی بود تا احساس ارامش کنی.  بعد چند دقیقه تام گفت: خب دیگه بسه لباسم اب دماغی شد.خندیدی* بالاخره،  از ته دل خوشحال بودی.  پیشونیتو بوسید. تو هم در حالی که توی بغلش بودی،  کم کم با لالایی بارون و گرمای دستاش همونجوری خوابت برد




تموم شددددد، خوشتون اومددد؟!
وای خودم واقعا پارت اول دلم برای ات سوخت ، اون حس مزخرف برای هممون اتفاق افتاده. و در نهایت خودمون بودیم که باعث شدیم اروم بشیم، هعی🥲🎀🥹
دیدگاه ها (۲)

ریکشن داریمم

سلاممم ببخشید چند روز نبودم.

(درخواستی:وقتی ناراحتی و فقط بغل اون آرومت میکنه)

با خودم گفتم چند تا ایده پروف بدم بهتون:)

تکپارتی تام

★Halloween surprise......#جونگین #استری_کیدزدر حال اماده شدن...

دردِ سکوتِ کسی که همیشه گوش میداد … در رو محکم به هم کوبید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط