مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند
دیدگاه ها (۱)

تا صورت زیبای تو از پرده عیان شدیک باره پری از نظر خلق نهان ...

دلم یک جرعه حس ناب میخواهددلم از آن نفس هایی میخواهد که ...د...

عاشقش بودم ولی هرگـــز مــرا یاری نکرددر نبـــرد بــا رقیب ا...

بی تـــــــــــــــــــو هیچ نمیخواهم....نه آسمان!نه زمین!نه...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط