عاشقش بودم ولی هرگز مرا یاری نکرد

عاشقش بودم ولی هرگـــز مــرا یاری نکرد
در نبـــرد بــا رقیب از من طرفـداری نکرد

 بـــر در و دیــوار کوبیــدم بــرای بودنـش
او بـــرای ماندن خود هیـــچ اصراری نکرد

 اشک چشمم را بگویم؟هیچ ابری تـا بحـال
از دل خود اینقدَر سیلاب را جــــاری نکرد

 بعد از او آنقدْر غم خوردم وَ نالیدم که هی
مادری در سوگ فرزندش چنین زاری نکرد

 مثل یک سیگار من را زیر پاهایش فشـرد
نه چنین کاری کسی با هیچ سیگاری نکرد

 آنچنان ویران شدم از دست او... چنگیز هم -
بــا سمر قند و بخارا این چنین کاری نکرد

 پای من نگذار ضعف این غزل، تقصیر اوست
طبع شعرم نیز دور از او مـــرا یاری نکـرد
دیدگاه ها (۱)

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کندهر دلی را روزگاری عشق ...

تا صورت زیبای تو از پرده عیان شدیک باره پری از نظر خلق نهان ...

بی تـــــــــــــــــــو هیچ نمیخواهم....نه آسمان!نه زمین!نه...

تقدیم به کسی که بانوشته هایش ،، آرامش را به من هدیه میدهدﻣﯽ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط