برای تو می نویسم که بودنت بهار

برای تو می نویسم که بودنت بهار
و نبودنت خزانی سرد است
تویی که تصور حضورت
سینه بی رنگ کاغذم را نقش سرخ عشق می زند
در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم
ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم...
دیدگاه ها (۱۷)

.دیگر کار ما از گفتن دوستت دارم گذشتهر چه بگویم و بگویی کم ا...

ﻧﺎﺯ ﮐــﻦ ﺗﺎ ﻏــــــﺮﻕ ﺗﻤﻨــﺎﯾﺖ ﺷﻮﻡﺗﺎ ﻗﯿـــﺎﻣﺖ ﺷـــﺎﻋﺮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ...

از دست منو شعر من گر چشم تو خیس استلعنت به منو دست منو شعرو ...

ترکمنچایی که من با چشمهایت بسته امبین کشورهای عاشق پیشه هم م...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط