در کوی غم تو صبر بیفرمانست

در کوی غم تو صبر بیفرمانست
در دیده ز اشک تو بر او حرمانست

دل راز تو دردهای بیدرمانست
با این همه راضیم سخن در جانست

#مولانای_جان
دیدگاه ها (۵)

پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم وه که در حسرت یک بالِ پری...

رقصی چنین میانه ی میدانم ارزوست....

یک روز وقتی #مدرس از مجلس به خانه بازمیگشت، عدّه‌ای از مردم ...

ما را کبوترانه وفادار کرده استآزاد کرده است و گرفتار کرده اس...

ای شب تو به روزگار من می مانیای ابر سیاه توهم ز اینحالت زار ...

صید و دام و صیاد

شهدا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط