من درختی خشک و بی بارم که پایش آب نیست

من درختی خشک و بی بارم که پایش آب نیست
آسمانم گرچه در شبهای من مهتاب نیست

دوستت دارم ولی از ترس پنهان می کنم
تازگیها عاشقی در بین مردم باب نیست

کاش یک شب باز مهمانم شوی، باور کنم
این که می بینم تویی لیلای زیبا، خواب نیست

مثل فرهادم ولی من تیشه بر دل می زنم
خوب می دانم که او اندازه ام بی تاب نیست
عاقبت یک روز من هم دل به دریا می زنم
در مرامِ پاکبازان ترسِ از سیلاب نیست

#ایمان فرقانی#
🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂
دیدگاه ها (۱)

صدایم کن، چو لب وا می کنی عشق استخودت را در دلم جا می کنی عش...

عزیز ترینم یادت هست روزی عزیز ترینت بودم :) اما این روزها عج...

چگونه در خیابانهای تهران زنده می مانم؟مرا در خانه قلبی هست.....

یک بوسه و یک چای،هوا هم برفیستبا خطبه ی چشمت همه چیزم شرعیست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط