چه شرم آور تنها بودم روی زمین تنها بودم خستگی پنهانی

"چه شرم آور! تنها بودم، روی زمین تنها بودم! خستگی پنهانی وجودم را فرا گرفته بود. خستگی از زندگی که از کودکی احساس می کردم دوباره با نیروی جدیدی شروع شد. اینجا داشتم زندگی تنهایی ام را با احساسی می دیدم. غم و اندوه عمیق."
دیدگاه ها (۳)

عرضه خودکشی ندارم ولی اگه غذایی چیزی توی گلوم‌ گیر کنه تلاشی...

چجوری احساس نا کافی بودن میکنید؟ من احساس میکنم هیشکی لیاقت ...

بدترین حس دنیا چیست؟ شاید بگویید تنهایی... دلتنگی... و... ...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت دو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط