سناریو
خب برگشتم چون یکم وقت اضافه دارم تا شب هرچی بخوابید درخواستی میزارم
(درخواستی)
وقتی میبینن یه پسر بهت نزدیک میشه ولی هیچ ارتباطی باهات ندارن
نامجون:هووی کوری مگه نمی بینی صاحب داره
ا/ت :چییی؟؟(زیر لب)
نامجون: ساکت باش فقط(زیر لب)
جین :به دوست دختر من نزدیک نشو (و یه دعوای حسابی میگیرن که جفتشون یه طرف میفتن)
شوگا :(خیلی بی سرو صدا شروع میکنه به زدن پسره)
جیهوپ :(خب خب یکی اینجا مرگ میخواد)
جیمین:گمشو تا نکشتمت
تهیونگ :به زنه من دست نزن هرزه (یه مشت تو دهن پسره )
جونگکوک:(با هواااار های زیاد شروع میکنه به زدن پسره)
ا/ت :من انقد شک شده بودم تا یهساعت به یجا محو شده بودم
اینم از این بازم درخواست دارید بگید
(درخواستی)
وقتی میبینن یه پسر بهت نزدیک میشه ولی هیچ ارتباطی باهات ندارن
نامجون:هووی کوری مگه نمی بینی صاحب داره
ا/ت :چییی؟؟(زیر لب)
نامجون: ساکت باش فقط(زیر لب)
جین :به دوست دختر من نزدیک نشو (و یه دعوای حسابی میگیرن که جفتشون یه طرف میفتن)
شوگا :(خیلی بی سرو صدا شروع میکنه به زدن پسره)
جیهوپ :(خب خب یکی اینجا مرگ میخواد)
جیمین:گمشو تا نکشتمت
تهیونگ :به زنه من دست نزن هرزه (یه مشت تو دهن پسره )
جونگکوک:(با هواااار های زیاد شروع میکنه به زدن پسره)
ا/ت :من انقد شک شده بودم تا یهساعت به یجا محو شده بودم
اینم از این بازم درخواست دارید بگید
۱۴.۱k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.