راست راستش را که بگویم
راست راستش را که بگویم
من هنوزم دلم برایت تنگ می شود
برای سلام حال شما خوب هست های
بار اول صحبت هایمان
برای دست و پا گم کردن های علاقه مان
برای انتظارهای تمام قرارهای مردم
فرار کن هر چند روز یک بارمان
دلم تنگ است برای تمام بهانه های
ساختگی از دیدن دوباره مان
تنگ است ، عجییب هم دلم تنگ است
برای آمدن های بی هوایت
برای کج شدن راهم به بی هوا دیدنت
به داشتم رد میشدم گفتم بی سلام
به شما نماند
دلم تنگ است و من اشک میریزیم
به یاد تمام سوغاتی های شمال رفته ات
برای کلوچه های نارگیلی دهان چسبیده ام
برای جا کلیدی نامت ،
برای ظرف قلم کوب شده
از سوغات شهرستان
ای وای من اگر گریه امانم دهد
تا خود صبح برایت دلتنگی می شمارم
من حتی دلم برای پول های داده از دست
خرید کرده ات بر دخل زندگیم تنگ شده است
من دلم حتی برای تک تک صفحات
کپی کرده از جزوه
جوانی ات هم تنگ شده است .
برای ماشین حساب قرض گرفته
از امتحان آمارت
برای نذرهای روزه از قبولی دانشگاهت
من دلم برای آرزوهای برآورده نشده
از قرارمان تنگ شده است
برای آرزوی کافه دونفره مان
برای قهوه خوردن تلخ و شیرین
شده از نگاه تب دارت
برای حسابمان باشد به مهمان جیب قلب من
می فهمی دلتنگی ام چه می گوید ؟؟
دلتنگی ام فقط آرزوی دیدن
کوچک دوباره ات را دارد
نه به خدا نمیدانی چه می گویم
ببینم و بگویی قسمتم زن دیگری شده
به نام دخترم ستاره شده است و
به خدا به پای هم پیرتان کند و
آرزوی خوشبختی از ته قلبم
برای لبخند لبانت
به من که تا همیشه چشمم به
مرد مردم نمی شود
و به دلی که تا آخر مرا می سوزاند و
هیج حرفی حالی وجودش نمی شود
من دلم برای بودن یک روز تا همیشه
با تو بودن خیلی تنگ می شود
فرشته زمینی من ...
#حمیدرضا_میتران
من هنوزم دلم برایت تنگ می شود
برای سلام حال شما خوب هست های
بار اول صحبت هایمان
برای دست و پا گم کردن های علاقه مان
برای انتظارهای تمام قرارهای مردم
فرار کن هر چند روز یک بارمان
دلم تنگ است برای تمام بهانه های
ساختگی از دیدن دوباره مان
تنگ است ، عجییب هم دلم تنگ است
برای آمدن های بی هوایت
برای کج شدن راهم به بی هوا دیدنت
به داشتم رد میشدم گفتم بی سلام
به شما نماند
دلم تنگ است و من اشک میریزیم
به یاد تمام سوغاتی های شمال رفته ات
برای کلوچه های نارگیلی دهان چسبیده ام
برای جا کلیدی نامت ،
برای ظرف قلم کوب شده
از سوغات شهرستان
ای وای من اگر گریه امانم دهد
تا خود صبح برایت دلتنگی می شمارم
من حتی دلم برای پول های داده از دست
خرید کرده ات بر دخل زندگیم تنگ شده است
من دلم حتی برای تک تک صفحات
کپی کرده از جزوه
جوانی ات هم تنگ شده است .
برای ماشین حساب قرض گرفته
از امتحان آمارت
برای نذرهای روزه از قبولی دانشگاهت
من دلم برای آرزوهای برآورده نشده
از قرارمان تنگ شده است
برای آرزوی کافه دونفره مان
برای قهوه خوردن تلخ و شیرین
شده از نگاه تب دارت
برای حسابمان باشد به مهمان جیب قلب من
می فهمی دلتنگی ام چه می گوید ؟؟
دلتنگی ام فقط آرزوی دیدن
کوچک دوباره ات را دارد
نه به خدا نمیدانی چه می گویم
ببینم و بگویی قسمتم زن دیگری شده
به نام دخترم ستاره شده است و
به خدا به پای هم پیرتان کند و
آرزوی خوشبختی از ته قلبم
برای لبخند لبانت
به من که تا همیشه چشمم به
مرد مردم نمی شود
و به دلی که تا آخر مرا می سوزاند و
هیج حرفی حالی وجودش نمی شود
من دلم برای بودن یک روز تا همیشه
با تو بودن خیلی تنگ می شود
فرشته زمینی من ...
#حمیدرضا_میتران
۴.۲k
۱۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.