p12
ب:خودشیفته ایششش
ته:....
ب:بهتره بریم بخوابیم
ته:دقیقا
ب:خب شب بخیر دیگه
ته:خدافض
ته:
بندایا رفت بخوابه رفتم اتاق
ته: خدایا شکرت همشون خواب بود اوف
(صبح)
بندایا:
صبح از خواب پاشدم دیدم سگه( یونتان) پیشم خوابیده اخییی خیلی گوگولیه
پاشدم رفتمصبحانه اماده کردم که ته از لتاق اومد بیرون بهش سلامی دادم و ادامه کارم و انجام دادم
ته:
از خواب پاشدم و دیدم که بندایا داره صلحانه اماده میکنه دختره خوبیه ها ولی الاغه😐
بندایا:سلام
ته:سلام
بندایا:دیروز جواب ندادیا
ته:چی؟
بندایا:که گرل فرند داری یانه🙃
ته :اههه به توچه
بندایا:پررووووو
ته:خودتی
بندایا:ایش
ته: تو چی تو داری؟
بندایا:بگو بگم
ته:نگو درک
بندایا:بیا بتگیم
ته:اره
بعد اینکه غذا رو خوردن:
ب:منو ببر خونه دیگه ته ته
ته:اوک
ته:حاظرشو
ب:حاظرم😐
ته:...😐
بعد رسیدنبه عمارت
ب:
رفتم داخل عمارت که دیدم کریستال خونه ماست حتما کارش رو حل کرده
ب:هایییی همگیی
بابا:سلامدخترم حالت خوبه
ب:عالیم عالی
بابا:شکر نمیدونی جیسا کجاس؟
ب:نع نمیدونم هرچی به من ربطی نداره کریستال بیا بزیم اتاقم بای بای
بابا:کیم تهیونگ
ته:بفرمایین
بابا:دخترم رو برام پیدا کن
ته:چشم
ب:
رفتیم اتاقم
ب:چیشد
ک:هیچی از دست جیمین و لینا و خودم یه ک.ت.ک مفصل خورد
ب:ای فداتون بشم
ک:قربونت چطوره امروز چهارتایی بریم بار؟
ب:نه تورو خدا بزارین بخوابم
ک:بریمممم
ب:نو بیبی
ک:(ک.ت.ک زدن)
ب: ای😐
ک:😐
ب:بیا لایو بگیریم
ک:زرنگیا😐
ب:😐✌
ته:
به جنک(همکارش) زنگ ردم و گفتم که جیسا رو برام بیاره(منظکر پیداش کنه و بیاره) بعد دو ساعت ماشینمو یکی باز کرد دیدم جنکه
جنک:ارباب اوردمش
ته:کجا بود؟
جنک:تو یه انباری
ته:اوک خیلی بد زدن بدبخت رو
جنک:ولی دوباره خوشگله
ته:دیگه دختر لی هست دیگه
جنک:عهههه نکنه تو گیی؟
ته:میزنمتاااا
جنک:شوخی🤣
ته:ایش
ب:
با کریستال خوابیدیم و صبح رفتیم کلاس وستای کلاس بود که جیسا اومد دختره چغندر
استاد:بچه ها فردا قراره بریم اردو دو روزه به خانواده هاتون خبر بدین
بقیش رو هممیزارموفردا هم دوپارت میزارم به شرط اینکه این دو پارت بالای ۵۰ بره
ته:....
ب:بهتره بریم بخوابیم
ته:دقیقا
ب:خب شب بخیر دیگه
ته:خدافض
ته:
بندایا رفت بخوابه رفتم اتاق
ته: خدایا شکرت همشون خواب بود اوف
(صبح)
بندایا:
صبح از خواب پاشدم دیدم سگه( یونتان) پیشم خوابیده اخییی خیلی گوگولیه
پاشدم رفتمصبحانه اماده کردم که ته از لتاق اومد بیرون بهش سلامی دادم و ادامه کارم و انجام دادم
ته:
از خواب پاشدم و دیدم که بندایا داره صلحانه اماده میکنه دختره خوبیه ها ولی الاغه😐
بندایا:سلام
ته:سلام
بندایا:دیروز جواب ندادیا
ته:چی؟
بندایا:که گرل فرند داری یانه🙃
ته :اههه به توچه
بندایا:پررووووو
ته:خودتی
بندایا:ایش
ته: تو چی تو داری؟
بندایا:بگو بگم
ته:نگو درک
بندایا:بیا بتگیم
ته:اره
بعد اینکه غذا رو خوردن:
ب:منو ببر خونه دیگه ته ته
ته:اوک
ته:حاظرشو
ب:حاظرم😐
ته:...😐
بعد رسیدنبه عمارت
ب:
رفتم داخل عمارت که دیدم کریستال خونه ماست حتما کارش رو حل کرده
ب:هایییی همگیی
بابا:سلامدخترم حالت خوبه
ب:عالیم عالی
بابا:شکر نمیدونی جیسا کجاس؟
ب:نع نمیدونم هرچی به من ربطی نداره کریستال بیا بزیم اتاقم بای بای
بابا:کیم تهیونگ
ته:بفرمایین
بابا:دخترم رو برام پیدا کن
ته:چشم
ب:
رفتیم اتاقم
ب:چیشد
ک:هیچی از دست جیمین و لینا و خودم یه ک.ت.ک مفصل خورد
ب:ای فداتون بشم
ک:قربونت چطوره امروز چهارتایی بریم بار؟
ب:نه تورو خدا بزارین بخوابم
ک:بریمممم
ب:نو بیبی
ک:(ک.ت.ک زدن)
ب: ای😐
ک:😐
ب:بیا لایو بگیریم
ک:زرنگیا😐
ب:😐✌
ته:
به جنک(همکارش) زنگ ردم و گفتم که جیسا رو برام بیاره(منظکر پیداش کنه و بیاره) بعد دو ساعت ماشینمو یکی باز کرد دیدم جنکه
جنک:ارباب اوردمش
ته:کجا بود؟
جنک:تو یه انباری
ته:اوک خیلی بد زدن بدبخت رو
جنک:ولی دوباره خوشگله
ته:دیگه دختر لی هست دیگه
جنک:عهههه نکنه تو گیی؟
ته:میزنمتاااا
جنک:شوخی🤣
ته:ایش
ب:
با کریستال خوابیدیم و صبح رفتیم کلاس وستای کلاس بود که جیسا اومد دختره چغندر
استاد:بچه ها فردا قراره بریم اردو دو روزه به خانواده هاتون خبر بدین
بقیش رو هممیزارموفردا هم دوپارت میزارم به شرط اینکه این دو پارت بالای ۵۰ بره
۲۲.۵k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.