پناه می برم به عشق ،
پناه می برم به عشق ،
از شرِّ چشمهایت
از وسوسه ی آن نگاه های زلزله خیز ،
از تو
به تو می گریزم ،
آنگاه که با رستاخیزِ واژه ها
راه می افتی و
قیامت به پا می کنی در شعرهایم ،
پناه می برم به شعر
به واژه هایی که در وصف تو وحی می شود ،
در شیپورِ قلم می دمم ،
وَ تو چه می دانی ،
آن دم که خاطره ها
از گورِ سینه برمی خیزند
چگونه لرزه بر اندامِ کاغذها می اندازند ،
قسم به عشق ،
آنگاه که مرا با چشمهای تو محشور می کند ..💞
از شرِّ چشمهایت
از وسوسه ی آن نگاه های زلزله خیز ،
از تو
به تو می گریزم ،
آنگاه که با رستاخیزِ واژه ها
راه می افتی و
قیامت به پا می کنی در شعرهایم ،
پناه می برم به شعر
به واژه هایی که در وصف تو وحی می شود ،
در شیپورِ قلم می دمم ،
وَ تو چه می دانی ،
آن دم که خاطره ها
از گورِ سینه برمی خیزند
چگونه لرزه بر اندامِ کاغذها می اندازند ،
قسم به عشق ،
آنگاه که مرا با چشمهای تو محشور می کند ..💞
۱.۴k
۱۶ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.