فیک (آخرین دیدار) پارت4
فیک (آخرین دیدار) پارت4
یکی از قوانین این بود که اگر ارباب روی تخت یا اتاق شمایکی از قوانین این بود که اگر ارباب روی تخت یا اتاق شمابود بهش بگید عمری داشتید ارباب و اگه چیزی خواست براش انجام بدید (چه قوانینی😂)
_عمری داشتید ارباب
+آره
_(درخدمتم(وادت فاککک چه رسمی شد مگه ادارست
+فردا باید باهام بیای قمار خونه ی پدرت
_چییی یعنی باشه
+خوبه لباسایی که آجوما برات میاره رو بپوش
_چشم
+خوبه
(کوک از اتاق رفت بیرون)
ویو ا. ت
فردا باید من صبحونه برای جونگکوک درست کنم برای همین ساعت گذاشتم که زود بیدارشم چون کوک ساعت ۸ میرفت شرکتش
(صبح شد و ا. ت بیدار شد)
ویو ا. ت
چرا اینقدر خستم دهنتتتت سرویس اخه کدوم خری این ساعت میره شرکتتت
_تق تق
+کیه؟
_ا. تم میشه بیام تو صبحونتونو آوردم
+(🫱🏽🫲🏻😂آها ی لحظه(میخواست عطر بزنه
+بیا تو
_بفرمایید
+میشه رسمی حرف نزنی
_باشه
+خوبه راستی امروزم باید باهم بریم شرکت
_باشه
+ که آجوما برات میاره رو بپوشو بیا پایین
ا. ت رفت لباس پوشید (عکسشو میزارم)
یکی از خدمتکارای جونگکوک روی کوک کراش داشت و سعی داشت بهش نزدیک بشه و وقتی که ا. ت اومد حسادت چشاشو کور کرد(اینو میگم که چون داخل پارت پنج باهاش کار داریم)
ویو جونگ کوک
وفتی ا. تو دیدم خیلی خوشگل بود داشتم نگاش میکردم که یهو لونا(همون خدمتکاره) اومد قهوه ریخت رو کتم بعدم خودشو لوس کرد
لونا: ببخشید ارباب 😍
+حواست کجاستتت😡
لونا: گفتم که ببجید ارباب جون 😍
+هوفففف
ویو ا. ت
داشتم میومدم پایین که دیدم لونا قهوه رو ریخت رو جونگکوک بعدم خودشو لوس کرد واسه ارباب
ماچچچچچ به کلتون پارت پنجو امشب آپلود میکنم
#فیک
شرطا
۸لایک
۱۰کامنت
یکی از قوانین این بود که اگر ارباب روی تخت یا اتاق شمایکی از قوانین این بود که اگر ارباب روی تخت یا اتاق شمابود بهش بگید عمری داشتید ارباب و اگه چیزی خواست براش انجام بدید (چه قوانینی😂)
_عمری داشتید ارباب
+آره
_(درخدمتم(وادت فاککک چه رسمی شد مگه ادارست
+فردا باید باهام بیای قمار خونه ی پدرت
_چییی یعنی باشه
+خوبه لباسایی که آجوما برات میاره رو بپوش
_چشم
+خوبه
(کوک از اتاق رفت بیرون)
ویو ا. ت
فردا باید من صبحونه برای جونگکوک درست کنم برای همین ساعت گذاشتم که زود بیدارشم چون کوک ساعت ۸ میرفت شرکتش
(صبح شد و ا. ت بیدار شد)
ویو ا. ت
چرا اینقدر خستم دهنتتتت سرویس اخه کدوم خری این ساعت میره شرکتتت
_تق تق
+کیه؟
_ا. تم میشه بیام تو صبحونتونو آوردم
+(🫱🏽🫲🏻😂آها ی لحظه(میخواست عطر بزنه
+بیا تو
_بفرمایید
+میشه رسمی حرف نزنی
_باشه
+خوبه راستی امروزم باید باهم بریم شرکت
_باشه
+ که آجوما برات میاره رو بپوشو بیا پایین
ا. ت رفت لباس پوشید (عکسشو میزارم)
یکی از خدمتکارای جونگکوک روی کوک کراش داشت و سعی داشت بهش نزدیک بشه و وقتی که ا. ت اومد حسادت چشاشو کور کرد(اینو میگم که چون داخل پارت پنج باهاش کار داریم)
ویو جونگ کوک
وفتی ا. تو دیدم خیلی خوشگل بود داشتم نگاش میکردم که یهو لونا(همون خدمتکاره) اومد قهوه ریخت رو کتم بعدم خودشو لوس کرد
لونا: ببخشید ارباب 😍
+حواست کجاستتت😡
لونا: گفتم که ببجید ارباب جون 😍
+هوفففف
ویو ا. ت
داشتم میومدم پایین که دیدم لونا قهوه رو ریخت رو جونگکوک بعدم خودشو لوس کرد واسه ارباب
ماچچچچچ به کلتون پارت پنجو امشب آپلود میکنم
#فیک
شرطا
۸لایک
۱۰کامنت
۹.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.