𝐎𝐍𝐄𝐒𝐇𝐎𝐓🖤Ꮺ ָ࣪ ۰
"وانشات ۲ پارتی غمگین جین"
Part 2
کلیدو انداختم و وارد خونه شدم...خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا...هوفف...
کیفمو رو میز پرت کردم. پالتومو درآوردم و به سمت دستشویی رفتم...
نمیدونستم میخوام چیکار کنم...
استرس و ناراحتی زیادی داشتم و همین باعث میشد دست به کارهای خطرناکی بزنم...
از توی کشوی دستشویی یه تیغ برداشتم...دستام میلرزیدن...نمیتونستم..نمیتونستم اینکارو بکنم...به خودم تو آینه نگاه کردم...زیر چشمام از بس که گریه کرده بودم سیاه شده بود و از سردی هوا صورتم قرمز شده بود...به کاری که میخواستم انجام بدم مطمئن نبودم...ولی...یه حسی بهم میگفت تو تو این دنیا اضافی هستی...هیچکس تورو نمیخواد...از وقتی ۳ روزه بودی تو یتیم خونه بزرگ شدی و هیچ دوستی نداشتی...بهترین فرد زندگیت ولت کرد...کسی که با تمام وجودت عاشقش بودی و برای اون هرکاری انجام میدادی...کم کم با تلقین این حرف ها به خودم، به کاری که میخواستم بکنم مطمئن شدم...
"پارک یونا!ببخشید که انقد تو این دنیا بهت ظلم شد،امیدوارم اون دنیا زندگی بهتری داشته باشی!"
و با فرو کردن تیغ توی دستم و بریدن رگم تا آرنج،تو یه لحظه پاهام سست شد و چیزی جز سیاهی ندیدم...؛
` پایان فلش بک 1 سال پیش `
ما آدما..تا وقتی که یک چیز رو از دست ندیم ، قدرشو نمیدونیم...
بعد از اینکه از دستشون دادیم میفهمیم چقدر بهشون نیاز داریم..
کاش میتونستم بهش بگم همه ی اینا به خاطر خودش بوده و من مجبور بودم اونو ترک کنم...چون پدرم نمیخواست پسرش با یه دختر یتیم ازدواج کنه...
من دیگه نمیتونستم...تحمل اینکه بتونم بدون اون زندگی کنم رو نداشتم...یه تیغ همیشه روی پا تختیم بود و هرروز صبح سعی میکردم خودمو راحت کنم و برم پیش یونا...ولی میترسیدم...حالا با به یاد آوردن اون خاطرات ،مطمئن شدم...
تیغ رو برداشتم و آروم لب زدم:
یونا! عشق زندگی من!منو ببخش...ببخش اگه نتونستم ازت مواظبت کنم... ببخش اگه باعث شدم مروارید های چشمای زیبات هدر بره...ببخش که باعث شدم احساس کنی برای این دنیا اضافه ای...ولی اینو بدون که بیشتر از اون چیزی که تو فکرشو میکنی دوست دارم...منم میام پیشت...باهم دوباره از صفر شروع میکنیم...و من ایندفعه دیگه تنهات نمیزارم....قول میدم....!
.....و بعد از چند ثانیه چیزی جز سیاهی ندیدم....؛)
THE END💔
امیدوارم دوسش داشته باشید بوز به کلتون🫂✨
𝐅𝐎𝐋𝐋𝐎𝐖 𝐂𝐔𝐓𝐄 🌚Ꮺ ָ࣪ ۰
𝐓𝐀𝐆🖤 ָ࣪ ﹗⊹
#bts #rm #namjoon #jin #seokjin #suga #yoongi #jhope #hoseok #jimin #v #taehyung #jk #jungkook #fanfic #oneshot #نامجون #جین #شوگا #یونگی #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #وانشات_جین #بی_تی_اس #آرمی #army
Part 2
کلیدو انداختم و وارد خونه شدم...خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا...هوفف...
کیفمو رو میز پرت کردم. پالتومو درآوردم و به سمت دستشویی رفتم...
نمیدونستم میخوام چیکار کنم...
استرس و ناراحتی زیادی داشتم و همین باعث میشد دست به کارهای خطرناکی بزنم...
از توی کشوی دستشویی یه تیغ برداشتم...دستام میلرزیدن...نمیتونستم..نمیتونستم اینکارو بکنم...به خودم تو آینه نگاه کردم...زیر چشمام از بس که گریه کرده بودم سیاه شده بود و از سردی هوا صورتم قرمز شده بود...به کاری که میخواستم انجام بدم مطمئن نبودم...ولی...یه حسی بهم میگفت تو تو این دنیا اضافی هستی...هیچکس تورو نمیخواد...از وقتی ۳ روزه بودی تو یتیم خونه بزرگ شدی و هیچ دوستی نداشتی...بهترین فرد زندگیت ولت کرد...کسی که با تمام وجودت عاشقش بودی و برای اون هرکاری انجام میدادی...کم کم با تلقین این حرف ها به خودم، به کاری که میخواستم بکنم مطمئن شدم...
"پارک یونا!ببخشید که انقد تو این دنیا بهت ظلم شد،امیدوارم اون دنیا زندگی بهتری داشته باشی!"
و با فرو کردن تیغ توی دستم و بریدن رگم تا آرنج،تو یه لحظه پاهام سست شد و چیزی جز سیاهی ندیدم...؛
` پایان فلش بک 1 سال پیش `
ما آدما..تا وقتی که یک چیز رو از دست ندیم ، قدرشو نمیدونیم...
بعد از اینکه از دستشون دادیم میفهمیم چقدر بهشون نیاز داریم..
کاش میتونستم بهش بگم همه ی اینا به خاطر خودش بوده و من مجبور بودم اونو ترک کنم...چون پدرم نمیخواست پسرش با یه دختر یتیم ازدواج کنه...
من دیگه نمیتونستم...تحمل اینکه بتونم بدون اون زندگی کنم رو نداشتم...یه تیغ همیشه روی پا تختیم بود و هرروز صبح سعی میکردم خودمو راحت کنم و برم پیش یونا...ولی میترسیدم...حالا با به یاد آوردن اون خاطرات ،مطمئن شدم...
تیغ رو برداشتم و آروم لب زدم:
یونا! عشق زندگی من!منو ببخش...ببخش اگه نتونستم ازت مواظبت کنم... ببخش اگه باعث شدم مروارید های چشمای زیبات هدر بره...ببخش که باعث شدم احساس کنی برای این دنیا اضافه ای...ولی اینو بدون که بیشتر از اون چیزی که تو فکرشو میکنی دوست دارم...منم میام پیشت...باهم دوباره از صفر شروع میکنیم...و من ایندفعه دیگه تنهات نمیزارم....قول میدم....!
.....و بعد از چند ثانیه چیزی جز سیاهی ندیدم....؛)
THE END💔
امیدوارم دوسش داشته باشید بوز به کلتون🫂✨
𝐅𝐎𝐋𝐋𝐎𝐖 𝐂𝐔𝐓𝐄 🌚Ꮺ ָ࣪ ۰
𝐓𝐀𝐆🖤 ָ࣪ ﹗⊹
#bts #rm #namjoon #jin #seokjin #suga #yoongi #jhope #hoseok #jimin #v #taehyung #jk #jungkook #fanfic #oneshot #نامجون #جین #شوگا #یونگی #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #وانشات_جین #بی_تی_اس #آرمی #army
۱۸.۳k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.