یه رمان کوتاه دوپارتی نوشتم خیلی خوشملع لطفا بخون😊
یه رمان کوتاه دوپارتی نوشتم خیلی خوشملع لطفا بخون😊
پارت اول😊
🔞مغزمریض💀گنگ بالا🤘,|.̽͟.͞
حاجی سیگار داری؟
نگاش کردم
دیدم همون دختره ایه ک تنها تو اتاق بغلیم زندگی میکنه
دره پاکتو باز کردم
برداش یه نخ
روشن کرد با فندکم
با صدای خستش گف مرسی حاجی
رف رو صندلی بغلی نشست
نمیدونم ب چی فک میکرد
نه هدفونی
نه تیپ لشی
یه موسیقی انگلیسی فقط
زیر چشاش میگف ک یه ماه نخابیده
کلافه بود
هعی هووف هووف میکرد
گفتم چن چندی مشتی؟
نگام کرد..
گفتم سیگارت تموم شد دستت نسوزه
پاکتو پرت کردم براش
یه نخ دگ برداشت
گفت چرا اینجا نشستی
گفتم منتظر تو بودم
گف هه خعلی مزخرفی
بلند شد و پاکت سیگارمو داد و رفت تو ساختمون
ساعت 2 شب بود دیدم ا اتاقش صدا گریه میاد
هق هق مردونه
در زدم
درو وا کرد
دیدم کله تنش خونه
یه مشت قرص هم درو ورش
در یخچالو ک وا کردم براش اب ببرم
دیدم خالیه
وضع مالیشم خوب نبود
یه حرفایی با خودش زمزمه میکرد
فک کنم میگف نزدیک نشو بم
اومدم رو ب روش نشستم
تو یه عالمه دگ سیر میکرد
موهاش شبیه جنا بود
صورتشم داغون
گفتم دگ چ خبر نگام کرد گف
شاهرگ تورو هم جر میدم
با نیشخن نگاش کردم
گف گوشیمو فرمت کردم
منظورشو نفهمیدم
گف پول ماهیانه اجاره هم رو یخچاله
زور زدم بفهمم معنی حرفاش چیه
یه نخ سیگارو رو فرش خاموش کرد
رفتارش عجیب شده بود
خیلی
یه صدا هایی میشنید از این ور اون ور
بم نزدیک شد
میگف کمکم کن
من کم کم ترسیدم
حس کردم روحش ازیتش میکنه
لفظ اومد ک مرگ
اره مرگ
من بیشتر ترسیدم ا جام بلند شدم
رفتارم غیر عادی بوود خیلی غیر عادی
رفت سراغ تیغ
اصا انگار ن انگار
کله تنش خط خطی
لعنتی یه حس گهی پیدا کردم
بردمش تو اتاقم
رو تختم خابید
منم رو کاناپه صب بیدار شدم دیدم نیست
ادامش پست بعدی😊😊😊
#عکس_نوشته #عکس_نوشته_عاشقانه #خاص #جذاب #فانتزی #دختر #خلاقیت #هشتگ_مخصوص_خود_را_داشته_باشیم #هنر #والپیپر #wallpaper
پارت اول😊
🔞مغزمریض💀گنگ بالا🤘,|.̽͟.͞
حاجی سیگار داری؟
نگاش کردم
دیدم همون دختره ایه ک تنها تو اتاق بغلیم زندگی میکنه
دره پاکتو باز کردم
برداش یه نخ
روشن کرد با فندکم
با صدای خستش گف مرسی حاجی
رف رو صندلی بغلی نشست
نمیدونم ب چی فک میکرد
نه هدفونی
نه تیپ لشی
یه موسیقی انگلیسی فقط
زیر چشاش میگف ک یه ماه نخابیده
کلافه بود
هعی هووف هووف میکرد
گفتم چن چندی مشتی؟
نگام کرد..
گفتم سیگارت تموم شد دستت نسوزه
پاکتو پرت کردم براش
یه نخ دگ برداشت
گفت چرا اینجا نشستی
گفتم منتظر تو بودم
گف هه خعلی مزخرفی
بلند شد و پاکت سیگارمو داد و رفت تو ساختمون
ساعت 2 شب بود دیدم ا اتاقش صدا گریه میاد
هق هق مردونه
در زدم
درو وا کرد
دیدم کله تنش خونه
یه مشت قرص هم درو ورش
در یخچالو ک وا کردم براش اب ببرم
دیدم خالیه
وضع مالیشم خوب نبود
یه حرفایی با خودش زمزمه میکرد
فک کنم میگف نزدیک نشو بم
اومدم رو ب روش نشستم
تو یه عالمه دگ سیر میکرد
موهاش شبیه جنا بود
صورتشم داغون
گفتم دگ چ خبر نگام کرد گف
شاهرگ تورو هم جر میدم
با نیشخن نگاش کردم
گف گوشیمو فرمت کردم
منظورشو نفهمیدم
گف پول ماهیانه اجاره هم رو یخچاله
زور زدم بفهمم معنی حرفاش چیه
یه نخ سیگارو رو فرش خاموش کرد
رفتارش عجیب شده بود
خیلی
یه صدا هایی میشنید از این ور اون ور
بم نزدیک شد
میگف کمکم کن
من کم کم ترسیدم
حس کردم روحش ازیتش میکنه
لفظ اومد ک مرگ
اره مرگ
من بیشتر ترسیدم ا جام بلند شدم
رفتارم غیر عادی بوود خیلی غیر عادی
رفت سراغ تیغ
اصا انگار ن انگار
کله تنش خط خطی
لعنتی یه حس گهی پیدا کردم
بردمش تو اتاقم
رو تختم خابید
منم رو کاناپه صب بیدار شدم دیدم نیست
ادامش پست بعدی😊😊😊
#عکس_نوشته #عکس_نوشته_عاشقانه #خاص #جذاب #فانتزی #دختر #خلاقیت #هشتگ_مخصوص_خود_را_داشته_باشیم #هنر #والپیپر #wallpaper
۲۶.۳k
۱۰ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.