عج ویو

ع.ج ویو
امروز میرم عمارت هیونجین بلاخره باید عروس گلم رو ببینم
راه افتادم سمت عمارت هیونجین
خیلی زیاد دور نبود
بعد از ۲۰ دقیقه ای رسیدم
رفتم داخل عمارت سوت کور بود و همه جا ساکت بود
به طبقه ی بالا رفتم که هیونجین داشت دارو می‌برد برای کی؟
نکنه ا.ت تا منو دید سر جاش خشکش زد
ع.ج: دارو ها برای کیه؟
هیونجین: ز زیاد از خونش خوردم و بیهوش شده تقریبا می‌بایست تا چند ساعت قبل بهوش باید اما هنوز حتی یه انگشتش هم تکون نخورده رنگشم پریده
ع.ج: پسره ی احمق باهاش چیکار کردی(عربده)
هیونجین: ب بابا خونش وسوسه ام کرد دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
ع.ج: احمق پوففف.... ا.ت تو این اتاق
هیونجین: آره
ع.ج: تو دیگه نیا ببین چیکار کردی با این بدبخت

رفتم .....رنگ پوستش عین گچ دیوار شده بود
استرس گرفتم اگر بمیره چی نه نه م من میدونم زنده میمونه نباید این همه اذیتش میکردم هزار بار به خودم لعنت فرستادم
با استرس زنگ زدم به دکتر تا بیاد معاینه اش کنه
بعد از ۱۵ دقیقه دکتر اومد
و معاینه اش کرد

دکتر: زیاد از خونش خورده شده
اگر پسر تون یکم بیشتر از خونش رو می‌خورد قطعا ا.ت میمرد ولی شاید فردا بهوش بیاد شایدم تا چند ساعت آینده بهوش بیاد


لایک۲۰
دیدگاه ها (۶)

منمممم میخوام بخرممممبه منم بدید برم خوابم رو با اعضا ببینم

میدونم خیلی وقته از فوت پیروز گذشته ولی هر بار ویدیو رو نگاه...

خیلی قشنگه

خستم دستام میلرزه از ترسنمیدونم کیه که داره تو روبیکا مزاحمم...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط