از سکوتم می نویسم تابدانی خستهام

‏ از سکوتم می نویسم تابدانی خسته‌ام
بی‌هوایت کنج پستوهای غم یخ بسته ام
بی‌تو،بی‌تابی دراین برزخ به‌جانم خمیه زد
من هنوزاین بغض راازرفتنت نشکسته‌ام

‌‌‎‌‌
دیدگاه ها (۱)

معلم گفت "الف" گفتم "او"معلم گفت "ب"گفتم "با او"معلم گ...

قرار نیست همیشہبا تفنگ ‌و اسلحہ آدم ڪُشت...گاهی قاتلڪسے ست ڪ...

خنـجر شده انـد و مــدام در دلـــم فرو میروندخاطراتی که روزیخ...

چه قصه اي نوشته اندبــــــــــراي ما نه كلاغی در كار استو نه...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁خودت هم خوب میدانی چه #دشوا...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط