سال ها گذشت

سال ها گذشت...

فهمیدم همیشه اونی که میخوای نمیشه ...

فهمیدم هر کسی که باهاته " الزاما " دوستت نیست ...

فهمیدم کسی که تو نگاه اول ازش بدت میاد یه روزی میشه صمیمی ترین دوستت و بلعکس ...

فهمیدم که بی تفاوتی بزرگترین انتقامه ....

تنفر یه نوع عشقه ...

دلخوری و ناراحتی از میزان اهمیته ....

غرور بزرگترین دشمنه ...

خدا بهترین دوسته ...

خانواده بزرگترین شانسه ...

سلامتی بالاترین ثروته ...

آسایش بهترین نعمته ...

فهمیدم " رفتن " همیشه از روی نفرت نیست ...

هر کی زبونش نرمه ، دلش گرم نیست ...

هرکی اخلاقش تنده ، جنسش سخت نیست ...

هر کی میخنده ، بدون درد و غم نیست ...

ظاهر دلیلی بر باطن نیست ...

فهمیدم کسی موظف به آروم کردنت نیست ...

فهمیدم جنگ کردن با خیلیا اشتباهه محضه ...

فهمیدم خیلی موقعه ها ، خواسته هات حتی با گریه و التماس انجام شدنی نیست...

فهمیدم گاهی اوقات تو اوج شلوغی ، تنهاترینی ...

گاهی اوقات دلت تنگه اون آدمای دوست داشتنی سابق میشه ...

گاهی اوقات صمیمی ترین کست میشه غریبه ترین آدم ...

←← گاهی اوقات با تموم وجودت کسیو دوس داریو اون نمیبینتت...→→

گاهی اوقات باید رفت...

باید دل کند ...

باید گذشت ...