ات:نه اتفاقا خیلی زیاد
ات:نه اتفاقا خیلی زیاد
جیمین:خب وقتی بهت میگم کجا اینه ادم جواب بده
ات:دارم میرم خرید اگه اجازه بدی
جیمین:با بادیگارد میری
ات:چرا
جیمین:چون خطر ناک
ات:به جهنم میخوام تنها برم
جیمین:لج نکن
ات:اه نمی خوام دنبال خودم بادیگارد بندازم بیان اینه سگ
جیمین:پس نمی ری
ات:اههههه خدا بگم چیکارت کنه
میره لباساشو عوض میکنه میره تو حال میشینه به در و دیوار نگاه میکنه
ویو جیمین
دلم نیومد ناراحت شه بیشتر از این رفتم پیشش
جیمین:عشقم پاشو دوتایی بریم بیرون
ات:لابد بادیگاردم با خودت میاری
جیمین:نمیارم قول میدم قهر نکن پاشو بریم
ات:قهر نکردم
جیمین:پس چرا نگام نمی کنی
ات:نمی خوام
جیمین:هعع😂بیبی موچی من قهر کرده اره اره (شروع میکنه به قلقلک دادن ات)
اره اره
ات:ای جیمین نکن هعععع 😂😂😂
(همین طور داره قلقلکش میده که یهو ات میگوزه شوخی کردم😂😂💔)
ات:ای بسه دیگه
جیمین:پس پاشو بریم
ات:باشه
میرن اماده میشن میرن خرید میکنن ات یه لباس میخره که با کلی خواهش که جیمین قبول کنه بعد میرم بستنی میخورن بیرون میچرخن که یهو گوشی جیمین زنگ می خوره
جیمین:الو
تهیونگ:چطوری
جیمین:خوبم تو
تهیونگ:عالی میگم امشب میای پارتی جونگ کوک شوگا هم هستن با یه چندتا دختر پسر های دیگه که دعوت کردیم ساعت9 بیا
جیمین:واقعا اره اره میام
تهیونگ:باشه دوست داشتی ات رم هم بیار
جیمین:فعلا
ات:چی گفت
جیمین:گفت امشب پارتی داریم توهم بیا
ات:نگفت منم بیام
جیمین:چرا گفت اما تو نمیای
ات:چرا
جیمین:چون تو حق نداری پارتی بری کلاب بری
ات:چرا
جیمین:عزیزم اونجا پر از پسر های هول اکه بهت اسیب بزنن
ات:اها یعنی من نرم اما تو بری
جیمین:من کم میریم
ات:همون کم امکان داره بهم خیانت کنی درضم توی کلاب پارتی پر از دخترای هول هر.زاس اونا کاری باتو ندارن نه اگه من نرم توهم نمیری اگه بری کنم باید بیام دوتایی بریم همین که گفتم
جیمین:اخه من برای چی باید به تو خیانت هععع😂 داری حسودی میکنی
ات:اره خیلی حسودی میکنم
جیمین اخه برای چی دخترای دیگه به تو بچسبن تو مال منی کسی حق نداره بیاد بچسبه بهت باهات لاس بزنه
جیمین:باشه توهم بیا
ات:عرررررر تو خیلی خوبی
میرن خونه ناهار میخورن ات میره حموم بعد جیمین میره ساعت
ویو ات
ساعت 7بود دیگه کم کم باید اماده میشدم 9 قرار بود اونجا باشیم رفتم میکاپ کردم موهامو از بالا بستم جیمین از حموم اومد بیرون
جیمین:کدوم لباستو می پوشی
ات:همینی که تازه خریدی
جیمین:عمرا
ات:چرا
جیمین:چون خیلی بازه
ات:اه انقد گیره نده بهم خوشم نمیاد
جیمین:شب تلافی میکنم
ات:هممم
جیمین:جواهر چی میندازی
ات:جواهرایی که تهیونگ برام خریده رو میندازم
جیمین:ببخشید(باداد)
تهیونگ کی برای تو جواهر خریده من نمی دونستم ها(باداد )
ات:چرا داد میزنی برای عروسیم خریده
جیمین:اها اصلا برا چی میندازی
ات:چون به لباسم میاد
اماده میشن میرن پارتی.....
جیمین:خب وقتی بهت میگم کجا اینه ادم جواب بده
ات:دارم میرم خرید اگه اجازه بدی
جیمین:با بادیگارد میری
ات:چرا
جیمین:چون خطر ناک
ات:به جهنم میخوام تنها برم
جیمین:لج نکن
ات:اه نمی خوام دنبال خودم بادیگارد بندازم بیان اینه سگ
جیمین:پس نمی ری
ات:اههههه خدا بگم چیکارت کنه
میره لباساشو عوض میکنه میره تو حال میشینه به در و دیوار نگاه میکنه
ویو جیمین
دلم نیومد ناراحت شه بیشتر از این رفتم پیشش
جیمین:عشقم پاشو دوتایی بریم بیرون
ات:لابد بادیگاردم با خودت میاری
جیمین:نمیارم قول میدم قهر نکن پاشو بریم
ات:قهر نکردم
جیمین:پس چرا نگام نمی کنی
ات:نمی خوام
جیمین:هعع😂بیبی موچی من قهر کرده اره اره (شروع میکنه به قلقلک دادن ات)
اره اره
ات:ای جیمین نکن هعععع 😂😂😂
(همین طور داره قلقلکش میده که یهو ات میگوزه شوخی کردم😂😂💔)
ات:ای بسه دیگه
جیمین:پس پاشو بریم
ات:باشه
میرن اماده میشن میرن خرید میکنن ات یه لباس میخره که با کلی خواهش که جیمین قبول کنه بعد میرم بستنی میخورن بیرون میچرخن که یهو گوشی جیمین زنگ می خوره
جیمین:الو
تهیونگ:چطوری
جیمین:خوبم تو
تهیونگ:عالی میگم امشب میای پارتی جونگ کوک شوگا هم هستن با یه چندتا دختر پسر های دیگه که دعوت کردیم ساعت9 بیا
جیمین:واقعا اره اره میام
تهیونگ:باشه دوست داشتی ات رم هم بیار
جیمین:فعلا
ات:چی گفت
جیمین:گفت امشب پارتی داریم توهم بیا
ات:نگفت منم بیام
جیمین:چرا گفت اما تو نمیای
ات:چرا
جیمین:چون تو حق نداری پارتی بری کلاب بری
ات:چرا
جیمین:عزیزم اونجا پر از پسر های هول اکه بهت اسیب بزنن
ات:اها یعنی من نرم اما تو بری
جیمین:من کم میریم
ات:همون کم امکان داره بهم خیانت کنی درضم توی کلاب پارتی پر از دخترای هول هر.زاس اونا کاری باتو ندارن نه اگه من نرم توهم نمیری اگه بری کنم باید بیام دوتایی بریم همین که گفتم
جیمین:اخه من برای چی باید به تو خیانت هععع😂 داری حسودی میکنی
ات:اره خیلی حسودی میکنم
جیمین اخه برای چی دخترای دیگه به تو بچسبن تو مال منی کسی حق نداره بیاد بچسبه بهت باهات لاس بزنه
جیمین:باشه توهم بیا
ات:عرررررر تو خیلی خوبی
میرن خونه ناهار میخورن ات میره حموم بعد جیمین میره ساعت
ویو ات
ساعت 7بود دیگه کم کم باید اماده میشدم 9 قرار بود اونجا باشیم رفتم میکاپ کردم موهامو از بالا بستم جیمین از حموم اومد بیرون
جیمین:کدوم لباستو می پوشی
ات:همینی که تازه خریدی
جیمین:عمرا
ات:چرا
جیمین:چون خیلی بازه
ات:اه انقد گیره نده بهم خوشم نمیاد
جیمین:شب تلافی میکنم
ات:هممم
جیمین:جواهر چی میندازی
ات:جواهرایی که تهیونگ برام خریده رو میندازم
جیمین:ببخشید(باداد)
تهیونگ کی برای تو جواهر خریده من نمی دونستم ها(باداد )
ات:چرا داد میزنی برای عروسیم خریده
جیمین:اها اصلا برا چی میندازی
ات:چون به لباسم میاد
اماده میشن میرن پارتی.....
۱۵.۵k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.