گل سمے 🥀 پارت ۳
گل سمے 🥀 پارت ۳
با همین حرف مایکی کون همه به این ور نگاه کردن من هم که خجالت می کشیدم رفتم پشت مایکی کون قایم شدم که اون دوتا مرد رفتن روی مبل نشستن، و یک خانوم بلند شد و گفت:
؟ خوش اومدی اونی چان
مایکی: ممنون اما
اما: اون کیف چیه تو که کیف دوست نداشتی
مایکی: مال من نیست
اما: پس مال کیه؟
و روش رو به من کرد و هولم داد جلو
اما: عههه این دختره کوچولو کیه؟ اسمت چیه کوچولو؟
میکو: هاجیماشته واتاشیما میکو هاناکاگی دس
بعد از اینکه اسمم رو گفتم همه رو کردن به سمت من و اون خانومه روش رو کرد به مایکی کون و گفت:
اما: خودشهههههه؟؟؟؟؟؟؟
مایکی: آره میکو دختره تاکه میچی عه
وقتی مایکی کون اینو گفت همه از جشون بلد شدن و من هم ترسیدم و رفتم پشت سر مایکی کون دوباره قایم شدم که اون خانومه گفت:
اما: لازم نیست بترسی ما کارت نداریم راستی اسم من اماعه
میکو: از دیدنت خوش حالم اما چان
با حرفم اشک توی چشم های اما چان جمع شد و اومد سمت من و من رو بغل کرد، و شروع کرد به گریه کردن منم اونو محکم بغلش کردم، بغلش خیلی گرم بود حس خوبی بهم میداد بعد هم نفهمیدم چه جوری خوابم برد.
با همین حرف مایکی کون همه به این ور نگاه کردن من هم که خجالت می کشیدم رفتم پشت مایکی کون قایم شدم که اون دوتا مرد رفتن روی مبل نشستن، و یک خانوم بلند شد و گفت:
؟ خوش اومدی اونی چان
مایکی: ممنون اما
اما: اون کیف چیه تو که کیف دوست نداشتی
مایکی: مال من نیست
اما: پس مال کیه؟
و روش رو به من کرد و هولم داد جلو
اما: عههه این دختره کوچولو کیه؟ اسمت چیه کوچولو؟
میکو: هاجیماشته واتاشیما میکو هاناکاگی دس
بعد از اینکه اسمم رو گفتم همه رو کردن به سمت من و اون خانومه روش رو کرد به مایکی کون و گفت:
اما: خودشهههههه؟؟؟؟؟؟؟
مایکی: آره میکو دختره تاکه میچی عه
وقتی مایکی کون اینو گفت همه از جشون بلد شدن و من هم ترسیدم و رفتم پشت سر مایکی کون دوباره قایم شدم که اون خانومه گفت:
اما: لازم نیست بترسی ما کارت نداریم راستی اسم من اماعه
میکو: از دیدنت خوش حالم اما چان
با حرفم اشک توی چشم های اما چان جمع شد و اومد سمت من و من رو بغل کرد، و شروع کرد به گریه کردن منم اونو محکم بغلش کردم، بغلش خیلی گرم بود حس خوبی بهم میداد بعد هم نفهمیدم چه جوری خوابم برد.
۲.۵k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.