زندگی را

زندگی را ..
گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی...
یا توانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی...
گر توانستی تو یک مرغ گرفتار از قفس بیرون کنی...
یا توانستی که دیوار اسارت از بنا ویران کنی...
گر توانستی به خوان رنگی ات یک رهگذر مهمان کنی...
یا توانستی بدون حاجتی هم ذکر آن یزدان کنی...
گر توانستی لباس بی ریای عاشقی بر تن کنی...
میتوانی آن زمان
فریاد انسان بودنت
بر کوی وبرزن کنی ..
دیدگاه ها (۳)

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴـــــﺖ ڪہ ﺍﺯ ﺑﯿــــــﺮﻭﻥ چہ ﻃـــــــﻮﺭ ﺑﻪ ﻧﻈــــــــﺮ...

آیا تو هم مانند من خود را پریشان دیده ای؟مانند من از عاشقی خ...

♡سلامتی مرد زندگیم♡ آقامونو میگم😆 وقتی من صداش میکنم نمیگه ه...

شکایت می کنی اما خودت هم در یقین هستیدر این عاشق شدن بامن گن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط