استاد تاریخ فا*کی ( part 17 )


📚🖤 استاد تاریخ فا*کی🖤📚

📚🖤 پارت 17 🖤📚

💛 از زبان لیا 💛 :
اوففف دلم درد میکنه ، لوکا پاشو دیگه هقققق
یهو دیدم یکی اژ پشت بلندم کرد و منو تو بغل خودش فرو برد.

#اییییییی (😖)

لوکا : هوم عزیزم درد داری کی اینکارو باهات کرده بگو تا برم بهش بگم بازم بکنه (😏)

#لوکا بس کن درد دارم (😖)
لوکا : خا باش اوکی

لوکا لباسشو پوشوندو لباس منم تنم کرد کتشو روم انداخت و منو براید استایل بغل کرد و برد بیرون
سوار ماشین شدیم

#بزارم عقب درد دارم راحت باشم هوفففففف

لوکا : خا باشه بابا
#من بابای تو نیستمااا
لوکا : هوممم اوک

دیگه هرجور شد رسیدیم خونه و با کمک لوکا دوش گرفتمو اومدم بیرون ، خودشم دوش گرفت
منو با حوله روی تخت گذاشت و یه دست لباس کیوت رنگی برام اورد.

#اینا برای کیه واا از کجا اوردی برای کدوم دختریه هاااا (😖😠)
لوکا : ... ادامه دارد

حمایت فراموش نشه🥺👋🏻



"کیوی خشن🥝🔪
دیدگاه ها (۱۶)

استاد تاریخ فا*کی ( part 18 )

استاد تاریخ فا*کی ( part19 )

پارت نکته ای استاد تاریخ فا*کی

پارت نکته های فیک استاد تاریخ فا*کی :

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

پارت بیستو پنجماونیکس بسه !دستشو گذاشت رو لبام و گفاونیکس:هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط