استاد تاریخ فا*کی ( part 18 )

🖤 استاد تاریخ فا*کی 🖤📚 ‌

‌ ‌‌📚🖤 پارت 18 🖤📚 ‌ ‌

‌ ‌‌🎻 ادامه 🎻 ‌:

‌ ‌ ‌{ هنوز 💛 از زبان لیا 💛 } :

‌ لوکا : آروم آروم. برای خواهرم خریده بودم میخواست بیاد اینجا راحت باشه بیا بپوش ، خوشتم نیومده برم بخرم یجور دیگه.
# ایش نبابا خوبه میسی
# اره دیگه خودم پبوشممم
لوکا : تیکه‌ی بدی بود
وشروع کرد به لباس پوشوندنم و تموم ( ایزی ایزی تمام تمام😐😎 )

دراز کشیدو منو تو بغل خودت گرفت ، خسته بودو پس چشمامو بستم و خوابیدم انگار لوکا هم خوابید.

‌ ‌ ‌🌪فلش بک🌪 ‌ ‌ ‌:

🤎 از زبان جون 🤎 ‌:

اهههه دختره‌ی لوس ، چرا نمیفهمه باز میخوامش اخه هوف ، بسته فکرمو در گیر نکنم ، فردا کلاس دارم باید استراحت کنم.
سوار ماشین شدمو رفتم خونه ، رفتم بالا تو اتاقم ، دختره‌ی هواس پرت اصلا نفهمید کفششو من برداشتم.
رفتم یه دوش چند مینی گرفتمو لباس پوشیدمو خودمو انداختم روی تختو خواب رفتم.

‌ ‌ ‌🌪‌فلش نکس🌪:
‌ ‌‌ ‌☁ از زبان ا.ت ☁ :
‌هوففففففففف از خونه زدم بیرون. باز باید هر روز اون جون عوضی رو ببینم رومخه ایییی اما انگار عنوز بهش حس دارم ایش چقدر اوضام خیت شد.
تو راه بودم که یه پسره باهام هم مسیر شد.
خوشتیپ بود ، از فیسش خوشم اومد خاص بود ، نمیخورد اهل کره باشه
تا داشتم اسکنش میکردم گفت

‌ادامه دارد..
حمایت فراموش نشه🥺👋🏻



"کیوی خشن 🥝🔪

‌ ‌
دیدگاه ها (۱۵)

استاد تاریخ فا*کی ( part19 )

توجه!!!!

استاد تاریخ فا*کی ( part 17 )

پارت نکته ای استاد تاریخ فا*کی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط