رمان اجبار در زندگی
رمان اجبار در زندگی
پارت 2
(ویو کوک)
با بابام رفتیم خونه ی عموم نشسته بودیم که گوشیم زنگ خورد الکس بود از خونه اومدم بیرون دیدم اومد در خونه بهش گفت تا بریم دورتر تا کسی مارو نبین
کوک چرا اومدی اینجا
الکس ریس فردا ی جلسه هست که همه میان که ی صدای اومد الکس سری رفت منم رفتم سمت صدا اون دختره ا. ت بود
کوک تو اینجا چیکار میکنی
ا. ت خو... خودت اینجا چیکار میکنی
کوک داشتم یایکی از دوستام حرف میزدم
ا. ت ببخشید نمیخواستم مزاحمشم
و ا. ت میر داخل و کوکم پشت سرش میر
لئو هی پسر کی بود؟
کوک دوستم
ا. ت مامان من میرم داخل اتاقم
مامان ا. ت باش دخترم برو
بابای کوک کوک تو چیزی بهش گفتی که ناراحت شد باش
کوک ن بابا من چ کاری بهش داشتم
بابای کوک باش
(ویو ا. ت)
رفتم داخل اتاقم و دراز کشیدم که نفهمیدم که ی خوابم برد
کوک ا. ت ا. ت
و میاد داخل اتاق ا. ت
ا. ت هی گاو چرا سرت رو میندازی میاینی داخل ی در میزدی قبلش
کوک صدات کردم تو کر بودی نشنیدی
ا. ت هی درس حرف بزن
کوک دلم هرجور بخواد حرف میزنم
ا. ت گمشو برو از اتاقم بیرون
کوک نمیخوام و میاد داخل اتاق و درو میبند
ا. ت برو بیرون تا جیغ نزدم
کوک هرچقدر دلت میخواد جیغ بزن هم رفتن
ا. ت کجا؟
کوک پیش پدر بزرگ
ا. ت چرا تو نرفتی
کوک دلم نخواست
ا. ت چرا منو بیدار نکردن
کوک من از کجا بدونم از خودشون بپرس بعدم از اتاقت بیرون نیا دوستام اومدن
ا. ت ایش باش
پارت 2
(ویو کوک)
با بابام رفتیم خونه ی عموم نشسته بودیم که گوشیم زنگ خورد الکس بود از خونه اومدم بیرون دیدم اومد در خونه بهش گفت تا بریم دورتر تا کسی مارو نبین
کوک چرا اومدی اینجا
الکس ریس فردا ی جلسه هست که همه میان که ی صدای اومد الکس سری رفت منم رفتم سمت صدا اون دختره ا. ت بود
کوک تو اینجا چیکار میکنی
ا. ت خو... خودت اینجا چیکار میکنی
کوک داشتم یایکی از دوستام حرف میزدم
ا. ت ببخشید نمیخواستم مزاحمشم
و ا. ت میر داخل و کوکم پشت سرش میر
لئو هی پسر کی بود؟
کوک دوستم
ا. ت مامان من میرم داخل اتاقم
مامان ا. ت باش دخترم برو
بابای کوک کوک تو چیزی بهش گفتی که ناراحت شد باش
کوک ن بابا من چ کاری بهش داشتم
بابای کوک باش
(ویو ا. ت)
رفتم داخل اتاقم و دراز کشیدم که نفهمیدم که ی خوابم برد
کوک ا. ت ا. ت
و میاد داخل اتاق ا. ت
ا. ت هی گاو چرا سرت رو میندازی میاینی داخل ی در میزدی قبلش
کوک صدات کردم تو کر بودی نشنیدی
ا. ت هی درس حرف بزن
کوک دلم هرجور بخواد حرف میزنم
ا. ت گمشو برو از اتاقم بیرون
کوک نمیخوام و میاد داخل اتاق و درو میبند
ا. ت برو بیرون تا جیغ نزدم
کوک هرچقدر دلت میخواد جیغ بزن هم رفتن
ا. ت کجا؟
کوک پیش پدر بزرگ
ا. ت چرا تو نرفتی
کوک دلم نخواست
ا. ت چرا منو بیدار نکردن
کوک من از کجا بدونم از خودشون بپرس بعدم از اتاقت بیرون نیا دوستام اومدن
ا. ت ایش باش
۴۱.۸k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.