صبح دیگری دمید

صبح دیگری دمید
بی آنکه من برایت
چای و لبخند و سلام بیاورم
باز هم به یادت هوا را می بوسم
و دلتنگی را بغل می زنم
تو سهم من از بوسه هایت را
کنار بگذار
و به آغوش گرمت
برسان سلامم را
دیدگاه ها (۳)

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب میکند نه امتحان .....

#ﭘﺪﺭ_ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ 50 ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﺮ 26 ...

از سه چیز باید ترسیدآهی که از دل بلند شودقلبی که از سرتهمت ب...

روزگار مے چرخد...دنیارا چہ دیدے...شاید ورق برگشت چند دقیقہ ا...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط