یک روز شده بی سرو سامان شده باشی؟
یک روز شده بی سرو سامان شده باشی؟
یارت برود دست به دامان شده باشی؟
اصلا شده بر چشم کسی دل بدهی بعد
بر نازی آن چشم غزل خوان شده باشی؟
پیش آمده بر عشق خودت شعر بگویی
آنقدر که تا صاحب دیوان شده باشی؟
تنها شده ای؟زلزله افتاده به قلبت؟
پیش آمده با زلزله ویران شده باشی؟
شاید شده یک لحظه بگیرد دل تنگت
هی گریه کنی همدم باران شده باشی
حتما نشده بهر رسیدن به نگارت
هی دست به دامان رقیبان شده باشی
اینکه نشده عشوه کند عشق عزیزت
حیران شوی و خالی از ایمان شده باشی
من این همه غم را ز فراق تو کشیدم
در خانه ی ما کاش تو مهمان شده باشی
حس میکنم انگار کسی پشت در ماست
پشت در ما کاش که تو آن شده باشی
یارت برود دست به دامان شده باشی؟
اصلا شده بر چشم کسی دل بدهی بعد
بر نازی آن چشم غزل خوان شده باشی؟
پیش آمده بر عشق خودت شعر بگویی
آنقدر که تا صاحب دیوان شده باشی؟
تنها شده ای؟زلزله افتاده به قلبت؟
پیش آمده با زلزله ویران شده باشی؟
شاید شده یک لحظه بگیرد دل تنگت
هی گریه کنی همدم باران شده باشی
حتما نشده بهر رسیدن به نگارت
هی دست به دامان رقیبان شده باشی
اینکه نشده عشوه کند عشق عزیزت
حیران شوی و خالی از ایمان شده باشی
من این همه غم را ز فراق تو کشیدم
در خانه ی ما کاش تو مهمان شده باشی
حس میکنم انگار کسی پشت در ماست
پشت در ما کاش که تو آن شده باشی
۱.۰k
۲۵ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.