نیمی از جان مرا بردی، محبت داشتی
نیمی از جان مرا بردی، محبت داشتی
نیم باقی مانده هم هروقت فرصت داشتی
.
بر زمین افتادم و دیدم سراغم آمدی
دست یاری چیست؟! سودای غنیمت داشتی!
.
خانه ای از جنس دلتنگی بنا کردم ولی
چون پرستو ها به ترک خانه عادت داشتی
.
زخم خوردم گاهی از ایشان و گاه از چشم تو
با رقیبان بر سر جانم رقابت داشتی
.
ای که ابرویت به خون ریزی کمر بسته ست! کاش
اندکی در مهربانی نیز همت داشتی!
#سجاد_سامانی
نیم باقی مانده هم هروقت فرصت داشتی
.
بر زمین افتادم و دیدم سراغم آمدی
دست یاری چیست؟! سودای غنیمت داشتی!
.
خانه ای از جنس دلتنگی بنا کردم ولی
چون پرستو ها به ترک خانه عادت داشتی
.
زخم خوردم گاهی از ایشان و گاه از چشم تو
با رقیبان بر سر جانم رقابت داشتی
.
ای که ابرویت به خون ریزی کمر بسته ست! کاش
اندکی در مهربانی نیز همت داشتی!
#سجاد_سامانی
۱.۹k
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.