روحانی قبلی گردان به خاطر عدم توجه رزمنده ها به سخنانش و

روحانی قبلی گردان به خاطر عدم توجه رزمنده ها به سخنانش و صحبت در حین سخنرانی، ناراحت شده و رفت. علی شد امام جماعت و سخنران.
بعد از نماز وقتی صحبتهایش شروع شد، باز بچه ها در حال صحبت بودند. گفت: نمی خواهم حرف های تکراری بزنم. می خواهم حرف هایی بزنم که وقتی دچار شک و تردید شدید و #شیطان در فراموشاندن #شهادت می کوشد، به دادتان برسد. بعد از سخنرانی برای تجدید وضو وقت هست، اگر کسی هم حرف مهمی دارد بیرون صحبت کند و برای نماز دوم بیاید. در آخر هم روضه حضرت رقیه (س) را خواند.

فردا شب دیگر جایی در سالن نبود و عدهّ ای هم بیرون نشسته بودند.

#شهید_علی_سیفی #سیره_تبلیغی_شهدا #بایسته_های_تبلیغی #مخاطب_شناسی

#کتاب_بیا_مشهد، نویسنده و ناشر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ۱۳۹۵؛ ص 113-114.

✂ ️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍 http://www.boreshha.ir/
دیدگاه ها (۱)

علی خواب دیده بود #شهید می‌شود. صبح که بیدار شد حال هوای عج...

رازی از وصیت نامه شهید عبد الله میثمی: از جانب من بر سر قبر...

امام خمینی (ره): کسی که #شهادت را زندگی دانست برای خودش، زند...

تازه از زندان آزاد شده بود که راهی روستاهای محروم چهار محال ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط