Luck
پارت: ۰۰۸
&بیا، تو و سارانگ رو تخت بخوابین منم رو کاناپه میخوابم
+نه من میرم خونه
"چی؟ مگه راهت میدن؟
+آره اوکیه برمیگردم خونه یه جوری باهاشون راه میام
&مطمئنی؟
+آره بازم ممنون من میرم
"کیفت
+اوه ممنونم
&"خدافظ
+خدافظ
ویو آنجلینا
آی سرم....لعنتی....حالا شب کجا بخوابم؟
+آی...ببخشی....
-حالتون خوبه؟
+ب...ب...بله...شما خوبید؟
-بله...شما کره ای هستید؟
+تقریبا....یعنی پدر و مادرم کره ای هستن ولی خودم اینجا بدنیا اومدم....شما چی؟
-منم کره ای نیستم ولی اونجا زندگی میکنم.
+اوه چه...جالب
-تنهایید؟
+آره....ولی هنوز یکم مستم.....فکر کنم
-منم تنهام میخوایید یکم تو رستوران بشینیم؟ مستیتونم میپره.......میخوایید؟
+آره، باشه....حتما بریم
-یه رستوران خوب برای رفع خماری میشناسم....میخوایید بریم اونجا؟
+باشه
-دنبالم بیاید
+باشه....کجاست؟
-یکم جلوتره توی همین خیابون
(۱۰ دقیقه بعد)
-اینجاست....شما خوبی؟
+سرم درد میکنه.....ولی...خوبم
-بفرمایید(در رو باز کرد)
+مرسی
رفتیم سر یه میز نشستیم و گارسون اومد و انگار اون پسره رو میشناخت
گارسون: اوه تویی سلام
-سلام
+آنیاسیو (سلام به کره)
گارسون: سلام
-دوتا کاسه سوپ خماری میخوام
گارسون: دقیقه صبر کن برات میارم
-ممنون
+صاحب اینجا رو میشناسی؟
-آره هرموقع از کره میام نیویورک یه سری به اینجا میزنم
+آهان
-چرا این موقع شب تنهایید؟ نمیرید خونه تون؟
+چون با دوستام رفتم بیرون...مامانم گفت بابات گفته دیگه خونه نیا(مست)
-واقعا؟
+آره پس منم خونه نمیرم
-چرا نمیرید پیش همون دوستاتون؟
+گفتن تو هتل ما بمون ولی من گفتم نه...نمیخوام سربار اونا بشم...اونا باهم قرار میزارن...پس اگه من اونجا میموندم...اوضاع معذب کننده میشد.
-کجا میخوای بخوابی؟ تو مستی.
+تو خیابون یا تو پارک
-میخوای شب تو پارک بخوابی؟
+آره
-خیلی جالبی(زیر لب)
+چیزی گفتی؟
-نه هیچی
&بیا، تو و سارانگ رو تخت بخوابین منم رو کاناپه میخوابم
+نه من میرم خونه
"چی؟ مگه راهت میدن؟
+آره اوکیه برمیگردم خونه یه جوری باهاشون راه میام
&مطمئنی؟
+آره بازم ممنون من میرم
"کیفت
+اوه ممنونم
&"خدافظ
+خدافظ
ویو آنجلینا
آی سرم....لعنتی....حالا شب کجا بخوابم؟
+آی...ببخشی....
-حالتون خوبه؟
+ب...ب...بله...شما خوبید؟
-بله...شما کره ای هستید؟
+تقریبا....یعنی پدر و مادرم کره ای هستن ولی خودم اینجا بدنیا اومدم....شما چی؟
-منم کره ای نیستم ولی اونجا زندگی میکنم.
+اوه چه...جالب
-تنهایید؟
+آره....ولی هنوز یکم مستم.....فکر کنم
-منم تنهام میخوایید یکم تو رستوران بشینیم؟ مستیتونم میپره.......میخوایید؟
+آره، باشه....حتما بریم
-یه رستوران خوب برای رفع خماری میشناسم....میخوایید بریم اونجا؟
+باشه
-دنبالم بیاید
+باشه....کجاست؟
-یکم جلوتره توی همین خیابون
(۱۰ دقیقه بعد)
-اینجاست....شما خوبی؟
+سرم درد میکنه.....ولی...خوبم
-بفرمایید(در رو باز کرد)
+مرسی
رفتیم سر یه میز نشستیم و گارسون اومد و انگار اون پسره رو میشناخت
گارسون: اوه تویی سلام
-سلام
+آنیاسیو (سلام به کره)
گارسون: سلام
-دوتا کاسه سوپ خماری میخوام
گارسون: دقیقه صبر کن برات میارم
-ممنون
+صاحب اینجا رو میشناسی؟
-آره هرموقع از کره میام نیویورک یه سری به اینجا میزنم
+آهان
-چرا این موقع شب تنهایید؟ نمیرید خونه تون؟
+چون با دوستام رفتم بیرون...مامانم گفت بابات گفته دیگه خونه نیا(مست)
-واقعا؟
+آره پس منم خونه نمیرم
-چرا نمیرید پیش همون دوستاتون؟
+گفتن تو هتل ما بمون ولی من گفتم نه...نمیخوام سربار اونا بشم...اونا باهم قرار میزارن...پس اگه من اونجا میموندم...اوضاع معذب کننده میشد.
-کجا میخوای بخوابی؟ تو مستی.
+تو خیابون یا تو پارک
-میخوای شب تو پارک بخوابی؟
+آره
-خیلی جالبی(زیر لب)
+چیزی گفتی؟
-نه هیچی
- ۳.۱k
- ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط