مان بغلی من

مان بغلی من

پارت ۴۶

ستایش: جونم

دیانا: خودت کسی رو دوست داری

ستایش: عم خوب یکی هست که یکم

دیانا: اول اسمشو بگو

ستایش: ی

دیانا: یکم به ذهنم خطور کرد

ستایش: من برم خونه خدافظ

دیانا: خدافظ ستایش رفت منم زنگ زدم به ارسلان

ارسلان: به به سلام

دیانا: سلام

ارسلان: چیشد صحبت کردی

دیانا: آره حل شد رفت

ارسلان: راست میگی

دیانا: اوهوم خودتو برا فردا شب آماده کن

۳ نفر مونده به ۵۳۰ تاییشدنمون و ۱۰ تا پارت هدیه🫀😍
لایک و کامنت یادتون نره قشنگا🫶❤️
دیدگاه ها (۱)

ارسلان عزیزم تولد مبارک قشنگم 🥳🥳پسر آبان ماهی و جذاب 😍انشالل...

رمان بغلی من پارت ۴۷ارسلان: حله دیانا: آه آه فردا میخوای زن...

رمان بغلی من پارت ۴۵دیانا: خدا بزرگه خرا رو چه دیدی شاید قبو...

مان بغلی من پارت ۴۴دیانا: پرو یاشار: کلی دیگه هم دارم دیانا:...

رمان بغلی من پارت ۷۷... فردا ...دیانا: با صدای گوشیم چشامو ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط