دلم

دلم ... !
گاهی هوس میکند
در میان جغرافیای اندامم
حادثه ای رخ دهد
مثلا
گیر کند #لبم_با_لبــــٺ
و پیچیدگی تنم
با تنت
تا تمام عشق را
از همین دور ترینها
در #آغوش گیرم ...!
لب و لب بازی شد...
دیدگاه ها (۱)

ﻫﯿﭻ ﺑﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖﺍﺯ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﻠﯽ ﻋﺎﺷ...

#تــــو_راا در #آااغوش خواهم ستود به "نرمی وآرامی؛" که "ف...

گاهی؛دلت از سن و سالت میگیردمیخواهیکودک باشیکودکی که به هر ب...

‌تو فقط بگو دوستت دارم من احساسم را چنان به نگاه‌هایت گره خو...

بغضم را شعر کنم یا ندای سکوت ِ نگاهم را که از دل تنگم در این...

ای عزیز تر از جانم ؛ میدانم که از برایِ تو سرد شده‌ام ، همان...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط