تو به هر کجا که باشی، به دلم غزل سرایی
تو به هر کجا که باشی، به دلم غزل سرایی
و به هر تحرک لب، تو ترنم صدایی
تو شکوه هر طلوعی، که ز پرتو نگاهت
برسد شعایی از تو، به نگاه بی نوایی
من از ارتفاع چشمت، نهراسم ای سپهرم
که به دامنت چو افتم، برسم به گلسرایی
به نسیم خاطر من، بسپار گیسوانت
که دلم دوباره جوید، ز پی تو ماجرایی
به شب سیاه هجران، نظری کن ای مه من
که ز تابش نگاهت، به دلم رسد جلایی
دل سالمی نمانده، ز بلای چشم مستت
بجز این دلم که خواهد، ز خدا چنین بلایی
تو نشسته قرص محکم، به نگاه خاطر من
تو مدال سینه ی من که همیشه هم طلایی
بکشم غبار راهت، به نگاه بی قرارم
اگر از شگون بختم، تو شبی به بر در آیی
همه سوز و ساز این دل، به فدای خنده ی تو
که چو خنده ات نباشد، پی هر غزل جزایی
همه شب خیال وصلت، بکشد مرا به صبحی
که امید شام این دل، شده صبح آریایی
#مهدی_ امیری
کانال اشعار:
https://telegram.me/ghazalitazeh
و به هر تحرک لب، تو ترنم صدایی
تو شکوه هر طلوعی، که ز پرتو نگاهت
برسد شعایی از تو، به نگاه بی نوایی
من از ارتفاع چشمت، نهراسم ای سپهرم
که به دامنت چو افتم، برسم به گلسرایی
به نسیم خاطر من، بسپار گیسوانت
که دلم دوباره جوید، ز پی تو ماجرایی
به شب سیاه هجران، نظری کن ای مه من
که ز تابش نگاهت، به دلم رسد جلایی
دل سالمی نمانده، ز بلای چشم مستت
بجز این دلم که خواهد، ز خدا چنین بلایی
تو نشسته قرص محکم، به نگاه خاطر من
تو مدال سینه ی من که همیشه هم طلایی
بکشم غبار راهت، به نگاه بی قرارم
اگر از شگون بختم، تو شبی به بر در آیی
همه سوز و ساز این دل، به فدای خنده ی تو
که چو خنده ات نباشد، پی هر غزل جزایی
همه شب خیال وصلت، بکشد مرا به صبحی
که امید شام این دل، شده صبح آریایی
#مهدی_ امیری
کانال اشعار:
https://telegram.me/ghazalitazeh
۲.۱k
۱۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.