تو تجسم بهاری به دل خزان گرفته
تو تجسم بهاری به دل خزان گرفته
که دل از نگاه مست تو خط امان گرفته
چه کنم که جلد مهرت شده کفتر دل من
که همیشه او ز دستان تو آب و دان گرفته
تویی آن گلی که بستان متحیر از جمالت
به طمع نشسته گلچین دل باغبان گرفته
چه خوش است تیر مژگان و کمان ابروانت
چو ببینم آن دو یک دم رخ من نشان گرفته
تو نه در دل حقیرم به مثابه طلوعی
که شعاع برق چشمت همه کهکشان گرفته
من از آسمان چشمت طمع نگاه دارم
که به دور از آن نگاهت دل آسمان گرفته
همه دلبران گریزان چو تو دلبری نمایی
که ز شیوه ی تو حال همه دلبران گرفته
تو مقابلی و باید که من از تو چشم گیرم
دلم از نگاه این مردم بد گمان گرفته
#مهدی_ امیری
https://telegram.me/ghazalitazeh
که دل از نگاه مست تو خط امان گرفته
چه کنم که جلد مهرت شده کفتر دل من
که همیشه او ز دستان تو آب و دان گرفته
تویی آن گلی که بستان متحیر از جمالت
به طمع نشسته گلچین دل باغبان گرفته
چه خوش است تیر مژگان و کمان ابروانت
چو ببینم آن دو یک دم رخ من نشان گرفته
تو نه در دل حقیرم به مثابه طلوعی
که شعاع برق چشمت همه کهکشان گرفته
من از آسمان چشمت طمع نگاه دارم
که به دور از آن نگاهت دل آسمان گرفته
همه دلبران گریزان چو تو دلبری نمایی
که ز شیوه ی تو حال همه دلبران گرفته
تو مقابلی و باید که من از تو چشم گیرم
دلم از نگاه این مردم بد گمان گرفته
#مهدی_ امیری
https://telegram.me/ghazalitazeh
۱.۱k
۱۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.