در ته کوچۀ تاریک
در ته کوچۀ تاریک
چراغیست تنها
با کلاهی شکسته
آویخته از سردر خانهای
که بر آستانش علف هرز روییده است
و سقفش سالهاست
فروریخته بر در و پنجرههای ویران
مرا بگو که از کجا
به دیدار عشق آمدهام.
#خاصترین
چراغیست تنها
با کلاهی شکسته
آویخته از سردر خانهای
که بر آستانش علف هرز روییده است
و سقفش سالهاست
فروریخته بر در و پنجرههای ویران
مرا بگو که از کجا
به دیدار عشق آمدهام.
#خاصترین
۳.۷k
۲۸ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.