شیر هرگز سر نمیکوبد به دیوار حصار

شیر هرگز سر نمیکوبد به دیوار حصار
من همان دیوانه ی دیروزم اما بردبار

میتوانستم فراموشت کنم اما نشد
زندگی یعنی همین، جبری به نام اختیار!

مثل تو آیینه ای من را نشان من نداد
بعد تو من ماندم و دیوارهای بیشمار

خوب یا بد با جنون آنی ام سر میکنم
لحظه ای در قید و بندم ، لحظه ای بی بند و بار

من سر ناسازگاری دارم و چشمان تو
جذبه ای دارد که سر را میکشاند پای دار

فرق دارد معنی تنهایی و تنها شدن
کوه بی فاتح کجا و دشتهای بی سوار

جای پایت را اگرچه برفها پوشانده اند
جای زخمت ماند، شد آتشفشانی بیقرار!
دیدگاه ها (۳)

ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ..ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ..ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ...

ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺘﯽ؟ﻫﺎﻥ؟ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ......ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺎ ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ ﺁﻣﺪﯼﻭ ...

ﮔﻢ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻡﺷﺒﻨﻤﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﺯ ﺩﺭﯾﺎ ﻏﺮﻗﻪ ﺩﺭ...

میگن عشق اول مهمه!!!ولی بیشتر که آدم فکر میکنه, میبینه از او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط