ادامه

ادامه
.
.
.
ته هیون : سلام ا/ت
دلم برات تنگ شده درسته که یک روزه که رفتی ولی نمی دونی چقدر دل تنگتم راستی تولدت مبارک امیدوارم سال دیگه بیای اینجا تا کنار هم دیگه بتونیم با هم تولدت رو جشن بگیریم
.
یونان : سلام ا/ت تولدت مبارک
دلم برات تنگ شده...... ا/ت ام راستش من با فیلیکس حرف زدم...... خیلی دلش برات تنگ شده راستی بهم گفت تولدت رو تبریک بگم چون خودش روش نمیشد که بهت پیام بده برای همین گفت من بهت بگم
امیدوارم هر وقت حالت بهتر شد بتونی برگردی کره و زود تر ببینیمت
فراموش نکن که هممون چقدر دوستت داریم
.
دست رو جلوی دهنم گذاشت و اولین قطره اشکم سرازیر شد
کارکنای هتل از روی کارت شناسایی فهمیده بودن که تولدمه و برام کیک گرفته بودن
و درست زمانی که فکر می کردم برای هیچکس دیگه اهمیتی ندارم بر خلافش ثابت شد دلم می خواست همین الان همشون رو بقل کنم
ولی دیگه نمیشد .......
.
.
.
اخ دستم شکستتتت
راستی دلم خیلی براتون تنگ شده بودا 🩶
این چند روز که حالم زیاد خوب نبود خیلی بهم انز
رژی دادین قربونتون بشم
هر وقت باهاتون حرف می زنم اروم میشم و احساس می کنم توی خونه واقعیه خودمم
مرسی که هستید 🖤