Part

Part18

((جونگ کوک ))
× یعنی واقعا داره میمیره? اما من هنوز حتی راجب اون خواب باهاش حرف نزدم ، اگه بهش بگم شبا رویاشو میدیدم مسخرم میکنه ? لعنتی این یکی چرا انقدر متفاوته ? همه چیزش متفاوته
طبق عادت عین خل و چلا رو تخت نشسته بودمو خیلی بانی گونه با آینه حرف میزدم .
یکی در اتاقو زد
× بیا تو
جین:  کی چیش متفاوته ?!
× هیونگا اخیرا فالگوش وایمیستی
جین : جواب بده ببینمممم
اومد کنارم نشست
× هیونگ نمیگم عاشقشم اما نمیتونمم بگم دوسش ندارم ، مثل اهنربا دارم بهش جذب میشم و بعد اوون.. بعد ..اون داره میمیره (بغضش ترکید )
جین : عاشقش نیستی و داری اینجوری خودتو برای دختری که هنوز شیش ماه از اشنا شدنت باهاش نگذشته گریه میکنی ?
× برام مهم نیست که مریضیش چیه و ..(بغض نذاشت ادامه بده) 
× میخوام تا اخرش کنارش باشم
جین : کمک میخوای(با حالت منت گذارانه ولی کیوتی گفت)
× کمکم میکنینن??
جین:  اوهوم معلومه ولی قبلش باید به حال شوگا برسیم
× شوگا چشه ?
جین:  مریض شده ، از اتاق بیرون نمیاد و وقتی ما میریم تو اتاق همش میگه خوابش میاد
× اون که تو خوابیدن…
جین:  نه کوک این فرق داره (با لحن جدی ای گفت )
بلند شدم و از اتاقم اومدم بیرون
× ته ته شوگا خوابه?
ته ته : نه الان از اتاقش میام بیرون تو اتاقش نبود
یعنی کجا رفته بود ?!
دیدگاه ها (۲)

((ا/تت)) + اووووووم خوشمزش نه?!! ~مگه میشه پیتزا خوشمزه نباش...

Part19یکم بعد اونجو بهم اشاره کرد که خوابید اروم سرشو بلند ک...

Part17اومدم دور بزنم تا برم پیش ا/ت ولی جین جلومو گرفت جین: ...

لیسو هق هقاش بند نمیومداونجو هم بدون اینکه پلک بزنه اشک میری...

کاش براتون مهم بودم

عشق مخفی پارت 5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط