دلم کمی گریه با طعم باران میخواهد
دلم کمی گریه با طعم باران میخواهد
صورتم را ب اسمان بگیرم
و مروارید های اسمانی با خیسی چشمم یکی شوند..
باد سردی ب چهره یخ کرده ام می وزد
دگر هیچ چیزی را حس نمیکنم.
سردی تنم را هیچ گرمی درمان نمیکند
بلکه بی حسی تنم را ب درد تبدیل میکند..
حالِ اکنون ینی دوراهی سخت......
از تن یخ زده ات درمانده و پناه ب گرمی، درد اور اما جان دهنده
چرا این سوز،دل اتش گرفته ام را نمیتواند خنک کند..چرا هوای سرد ب درون دگرگونم نفوذ نمیکند... #eshgh #deltangi #tanha #dep #love
صورتم را ب اسمان بگیرم
و مروارید های اسمانی با خیسی چشمم یکی شوند..
باد سردی ب چهره یخ کرده ام می وزد
دگر هیچ چیزی را حس نمیکنم.
سردی تنم را هیچ گرمی درمان نمیکند
بلکه بی حسی تنم را ب درد تبدیل میکند..
حالِ اکنون ینی دوراهی سخت......
از تن یخ زده ات درمانده و پناه ب گرمی، درد اور اما جان دهنده
چرا این سوز،دل اتش گرفته ام را نمیتواند خنک کند..چرا هوای سرد ب درون دگرگونم نفوذ نمیکند... #eshgh #deltangi #tanha #dep #love
۱۸.۱k
۰۲ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.