یکی پشت دیگری

یکی پشت دیگری
خودش را نشان داد..

دلم ب اخری خوش بود..

گویی آن هم فقط نقابی داشت و بس....
اکنون ب آخر خط رسیدم
توانی نمانده جز پایی زخمی و تنی پاره پاره......و چشمانی خیس..
دیدگاه ها (۱)

#کرونا😂

دلم کمی گریه با طعم باران میخواهد صورتم را ب اسمان بگیرم و م...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در دل کوهستان سربرآورده ابرهای همیشه‌ای، روستای کوچکی به نام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط