خوب اینم از امتحان ریاضی 15 تا سوال. حتما بخونید تجربه ام
خوب اینم از امتحان ریاضی 15 تا سوال. حتما بخونید تجربه امروز منو حتما بخونید
از 15 تا فقط 6 تاشو نوشتم خخخخخخ البته 6تا سوال نمره بالا مثل 2نمره ایی قبول میشم هورااااولی میفتم
تقلب اووووففف چه روزی بود
اول جلسه ترسناک بود ورقه ها اورد سوال ها رو دیدم گرخییدم ببین یعنی 20 نفر رشته انسانی هیچ بلد نبودن حاضرم سوگند بخورم به قرآن که 15 نفر تجدید شدن رفت
داشتم میگفتم برگ تقلب که توی ورقه آچهار نوشته بودم گذاشتم لای برگ های دیگه
همین جوری داشتم مینوشتم که… ..
مراقب امد یا خدااااا خودتون بهتر میتونید حدس بزنید چه احساسی اون موقعه داره خدا برای هیچ قومی نیاره اقا سرتو درد نیارم فهمید
تقلب کردم برگه ها گرفت کفت امتحان صفری تازه جلسه بعدم هم امتحانت صفر…
حالا من چیکار کنم… .. هیچی خونسردی حفظ کردم
وبچه ها رو تحریک کردم گفتم نامردا مگه شما نکفتی پشت من هستیم راحت تلقب بکن حالا باید برای من یک کاری بکنید همه دمشون گرم صداشون درامد چون مراقب می دونست همه برگه ها سفیده همه چشم امیدشون به من و برگه های تقلب من برگه پاسخ نامه منو داد و اون برگه های تقلب رو گرفت و گذاشت تو جیبش
مرد خوبی بود مراقبه… خخخ
خلاصه شانس که اوردم صحفه اول و نصف صفحه دوم رو تقلب نوشته بودن تو جامدادی خخخخخخ
من همیشه برای روز مبادا یک تلقب اضافی دارم خخخ تو جامدادی بود با منگه تو جامدادی بسته بودمش ولی خوب درسته نصف سوال ها همون سوال های نبود که تو برگه تلقب بود ولی خوب شیوه ها فرمول هاش یکی بود امروز به بچه ثابت کردم که از اون بچه لات وقمه کش چقدرجرات دارم هرکی جای من بود سکته کرده بود خههخ
از 15 تا فقط 6 تاشو نوشتم خخخخخخ البته 6تا سوال نمره بالا مثل 2نمره ایی قبول میشم هورااااولی میفتم
تقلب اووووففف چه روزی بود
اول جلسه ترسناک بود ورقه ها اورد سوال ها رو دیدم گرخییدم ببین یعنی 20 نفر رشته انسانی هیچ بلد نبودن حاضرم سوگند بخورم به قرآن که 15 نفر تجدید شدن رفت
داشتم میگفتم برگ تقلب که توی ورقه آچهار نوشته بودم گذاشتم لای برگ های دیگه
همین جوری داشتم مینوشتم که… ..
مراقب امد یا خدااااا خودتون بهتر میتونید حدس بزنید چه احساسی اون موقعه داره خدا برای هیچ قومی نیاره اقا سرتو درد نیارم فهمید
تقلب کردم برگه ها گرفت کفت امتحان صفری تازه جلسه بعدم هم امتحانت صفر…
حالا من چیکار کنم… .. هیچی خونسردی حفظ کردم
وبچه ها رو تحریک کردم گفتم نامردا مگه شما نکفتی پشت من هستیم راحت تلقب بکن حالا باید برای من یک کاری بکنید همه دمشون گرم صداشون درامد چون مراقب می دونست همه برگه ها سفیده همه چشم امیدشون به من و برگه های تقلب من برگه پاسخ نامه منو داد و اون برگه های تقلب رو گرفت و گذاشت تو جیبش
مرد خوبی بود مراقبه… خخخ
خلاصه شانس که اوردم صحفه اول و نصف صفحه دوم رو تقلب نوشته بودن تو جامدادی خخخخخخ
من همیشه برای روز مبادا یک تلقب اضافی دارم خخخ تو جامدادی بود با منگه تو جامدادی بسته بودمش ولی خوب درسته نصف سوال ها همون سوال های نبود که تو برگه تلقب بود ولی خوب شیوه ها فرمول هاش یکی بود امروز به بچه ثابت کردم که از اون بچه لات وقمه کش چقدرجرات دارم هرکی جای من بود سکته کرده بود خههخ
۳.۳k
۰۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.