آبنبات تلخ

Part:175
لارا : چیو آروم باشم ها چیو آروم میشم
کوک : بزار بیاد ازش بپرسیم
سوبین : هعی ولی از تهیونگ بعیده
کوک : خب عاره
لارا ؛ اوفففففففف
ویو تهیونگ
لورا : هعی بسه خوردی مستی
تهیونگ : بسه به تو هیچ ربطی ن...نداره

لورا : ساعت ۲ شبه پاشو بریم
ته : و..ولم..کن
لورا : پاشو
لورا : تهیونگو به زور کردم تو ماشین خودمم نشستم پشت فرمون مثل یه سگ پشمالو کیوت خوابیده بود انقد ناز خوابیده بود دلم میخواست بخورمش
تهیونگ : هوففففف لارایی تویی
لورا : ها عا...عاره
تهیونگ : بو..بوسم...ک..کن
لورا : باشه
لورا : نزدیکش شدم آروم لبامو رو لباش گذاشتمو چند لحظه همینجور موندم بعد کشیدم کنار
تهونگ : عاشقتم
لورا : منم همینطور (بغض)
لورا : خب بریم
چند دقیقه بعد
سوبین : لارا بشین سرم گیج رفتتتت
لارا : میترسم کاش بهش گیر نمی‌دادم واییی همش تقصیر منه
کوک : وای من میرم پیش
زینگگگگ
آجوما : من باز میکنم اوه اومدین
لارا : کیه
آجوما : ارباب
لارا : ت....
کوک : جانم
لورا : آه سلام
سوبین: داداش من بغل تو چیکار میکنه؟
لورا : خب ما باهم رفتیم بعد اون مست کرد منم آوردمش
لارا : گوه خوردی بکش کنار
تهیونگ : و...ولم کن
لارا : ته
ته : کوکیییی داداشی بیا منو ببر
کوک. ،: من اینو میبیرم داداشا
لارا : تو به چه حقی نزدیک شوهر من شدی
لورا : م...من
لارا : خودم میکشتم بیا اینجا بینم
سوبین : آیییییی لارا
لارا : ولم کنننن
آجوما : نه لورا
سوبین : آیییی آییی دختر واسا
آجوما : لارا هعی بی قراری میکرد منم داشتم لورا رو میکشیدم کنار
لارا : میکشمت
لورا : آه بسه ولم کن خستم کردی اینجور میبینم من هرزه نیستم تویی هعی خودتو بمال بهش به یه جایی برس
لارا : خفه شو خفه
آجوما : لورا
لارا : لورا بهت گفتم دورشو نزدیک نشو برو پی یه حرومی دیگه که مشتریت بشه
لورا : منو ببین لارا نمیتونی منو تحقیر کنی خب نمیتونی من هرچی بخوام دارم تهیونگ مامان بابا همچی دارم همچی
لارا : هع تهیونگ واقعا نمی‌فهمم چجوری داریش وقتی شب پیش منه منو میبوسه (خنده*
لورا : احمق صبح داشت با من سیگار می‌کشید تو بغلم بود منو با خودش برد بار حتی منو بوسید
لارا : چ...چی
لورا : ها..هی...هیچی
لارا : بوسید
دیدگاه ها (۰)

یه دعا هایی می‌نويسن آدم پشماش میریزهههههه

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط