پارت دوازدهم کیوت جذاب
پارت دوازدهم کیوت جذاب
............................
که یهو دستی دستی دور کمرم حلقه شد و وقتی برگشتم که ببینم کیه ( خب معلومه جیمینه دیگه 🗿 ) که لبامو بوسید جیمین بود که گفتم
ا.ت : تمام این مدت پشت در بودی نه؟
جیمین : ساری بیب ولی دلم خیلی میخاست
ا.ت : چیو؟
جیمین : لباتو
ا.ت : خب دیگه برو بیرون تا من لباس عوض کنم ولی اینسری شیطونی نکن ( چشمک )
جیمین : باشه چاگیا
جیمین رفت و منم لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون جیمین گفت
جیمین : بیا بریم
ا.ت : اوک
جیمین : رانندههههه ماشینو بیار
راننده : چشم آقا
سوار ماشین شدن و رفتن رسیدن جلو در مدرسه که ا.ت گفت
ا.ت : جیمین نمیخام کسی بدونه
جیمین : هرجور راحتی ولی اینو بدون که بالاخره میفهمن
ا.ت : باشه بیا بریم
رفتن داخل و نشستن کنار هم
ا.ت ویو *
رفتیم نشستیم که دیدم یونا داره بدو بدو میاد سمتم که گفت
یونا : دختر تو چرا نیومدی دنبالمون؟
ا.ت : اممم....چیزه من با مامانم اومدم ( ا.ت بابا نداره و فقط مامان داره جیمین هم که مامان و باباش تو آمریکا ان )
یونا : اوم باشه راستی این زنگ معلم نداریم
ا.ت : چرا ؟
یونا : آقای چی جانگ وو حالشون بد شده
ا.ت : آها
یونا : راستی اون پسره هست اونور
ا.ت : جین رو میگی؟( تاداااا جین هم آوردم )
یونا : آره چیزه من....خب راستش من.....
خماریییییی
شرط : ۵ لایک ۳ کامنت
............................
که یهو دستی دستی دور کمرم حلقه شد و وقتی برگشتم که ببینم کیه ( خب معلومه جیمینه دیگه 🗿 ) که لبامو بوسید جیمین بود که گفتم
ا.ت : تمام این مدت پشت در بودی نه؟
جیمین : ساری بیب ولی دلم خیلی میخاست
ا.ت : چیو؟
جیمین : لباتو
ا.ت : خب دیگه برو بیرون تا من لباس عوض کنم ولی اینسری شیطونی نکن ( چشمک )
جیمین : باشه چاگیا
جیمین رفت و منم لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون جیمین گفت
جیمین : بیا بریم
ا.ت : اوک
جیمین : رانندههههه ماشینو بیار
راننده : چشم آقا
سوار ماشین شدن و رفتن رسیدن جلو در مدرسه که ا.ت گفت
ا.ت : جیمین نمیخام کسی بدونه
جیمین : هرجور راحتی ولی اینو بدون که بالاخره میفهمن
ا.ت : باشه بیا بریم
رفتن داخل و نشستن کنار هم
ا.ت ویو *
رفتیم نشستیم که دیدم یونا داره بدو بدو میاد سمتم که گفت
یونا : دختر تو چرا نیومدی دنبالمون؟
ا.ت : اممم....چیزه من با مامانم اومدم ( ا.ت بابا نداره و فقط مامان داره جیمین هم که مامان و باباش تو آمریکا ان )
یونا : اوم باشه راستی این زنگ معلم نداریم
ا.ت : چرا ؟
یونا : آقای چی جانگ وو حالشون بد شده
ا.ت : آها
یونا : راستی اون پسره هست اونور
ا.ت : جین رو میگی؟( تاداااا جین هم آوردم )
یونا : آره چیزه من....خب راستش من.....
خماریییییی
شرط : ۵ لایک ۳ کامنت
۲.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.