تو با قلب ویرانهی من چه کردی

تو با قلبِ ویرانه‌ی من چه کردی؟
ببین عشقِ دیوانه‌ی من چه کردی

در ابریشمِ عادت، آسوده بودم
تو با حالِ پروانه‌ی من چه کردی

ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم
خُمار است میخانه‌ی من، چه کردی؟

مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانه‌ی من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده! با خانه‌ی من چه کردی؟

جهانِ من از گریه‌ات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانه‌ی من چه کردی؟
دیدگاه ها (۱)

..می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را می‌جویمت چنان که لب تشنه...

بازکن سمت دلم روشنی بومت رادور کن فاصله ی خسته ومسمومت راسهم...

.نکند دور شوی پنجره دیوار شودصورت آینه را گرد غمت بار شود .ن...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

فن‌فیک چند پارتی عاشقانه‌ ت با ران هایتانی — ژانر: لطیف، احس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط