MYIDOL
#MY_IDOL 💜
part:12
........................................
ا.ت:بچه ها من میترسم اگه جیغ زدم به بزرگی خودتون ببخشین
کوک:نترس من کنارتم بانی کوچولو
ا.ت:مرسی کوکی اوپااا
دستم و دور گردنش انداختم و به خودم نزدیکش کردم ، تقریبا تو بغلم بود، خودش و مثل یه خرگوش کوچولو جمع کرده بود و هودیش و کشیده بود رو پاهاش،تو تمام این مدت که فیلم میدیدیم هواسم بهش بود،قیافش خیلی کیوت شده بود دلم میخواست بخورمش،متوجه نگاه های یواشکی جیمین هم میشدم ، انگار سرسخت پای عشقش به ا.ت ایستاده بود، نمیدونم اگه یه روز به ا.ت درخاست بدم، بین من و جیمین کدوم و انتخاب میکنه، تو همین فکرا بودم که دیدم ا.ت خوابش برده، فیلم هم دیگه اخراش بود شوگا و جیهوپم خوابشون گرفته بود
کوک:بچه ها ا.ت خوابش برده منم خیلی خستم، فردا هم قراره برگردیم کمپانی بهتره بخوابیم ، زیاد بیدار نمونین، شب بخیر
جین:راست میگه بچه بریم بخوابیم فردا ادم میخاد که بشینه پشت فرمون کلی راهه تا سئول
همه رفتن بخوابن منم ا.ت و بغل کردم و بردم تو تختش و پتو رو روش کشیدم، بوسه ارومه به موهاش زدم و رفتم تو اتاقم
«ویو صبح، تو جاده»
مکنه لاین تو یه ماشین بودیم ، هیونگا هم با هم میومدن
تهیونگ جونگکوک جلو نشسته بودن من و جیمینم عقب،
جاده خیلی قشنگی بود دلت نمخاست از جاده بری بیرون ولی خب چاره ای نبود، گیوشیم و برداشتم یه سر به اینستا بزنم باز چشم خورد به شیپ کردن من و جیمین و جونگکوک انگار ارمیا یه چیزایی بو برده بودن، همینجوری که سرم تو گوشی بود دیدم جیمین اومد کنارم و سرش و گزاشت رو شونم
جیمین:چیکار میکنی بانی کوچولو
ا.ت:حوصلم سر رفته بود گفتم یه سر به اینستاگرام بزنم
جیمین:خوبه پس بیا باهم ببینیم هوم؟!
ا.ت:باشه موچیه کیوتتت(لپ جیمین و کشید)
جیمین:اخخ، ا.ت دردم اومد یواش
ا.ت:تقصیر خودته اینقدر کیوتی
جیمین:باشه باشه
حسودی؟!اصلا نبابا، فقط داشتم میمردم اخه چرا باید لپش و بکشه، چرا باید سرش و بزاره رو شونه ا.ت،اصلا چرا باید باهم فیلم ببینن، من این وسط هویچم؟!(نه بابا این چ حرفیه من هویچم)اگه جیمین زودتر از من به ا.ت درخواست بده و اونم قبول کنه چی؟!اون موقع من میمونم و عشقی که این همه وقت براش صبر کردم ولی بهش نرسیدم،...
part:12
........................................
ا.ت:بچه ها من میترسم اگه جیغ زدم به بزرگی خودتون ببخشین
کوک:نترس من کنارتم بانی کوچولو
ا.ت:مرسی کوکی اوپااا
دستم و دور گردنش انداختم و به خودم نزدیکش کردم ، تقریبا تو بغلم بود، خودش و مثل یه خرگوش کوچولو جمع کرده بود و هودیش و کشیده بود رو پاهاش،تو تمام این مدت که فیلم میدیدیم هواسم بهش بود،قیافش خیلی کیوت شده بود دلم میخواست بخورمش،متوجه نگاه های یواشکی جیمین هم میشدم ، انگار سرسخت پای عشقش به ا.ت ایستاده بود، نمیدونم اگه یه روز به ا.ت درخاست بدم، بین من و جیمین کدوم و انتخاب میکنه، تو همین فکرا بودم که دیدم ا.ت خوابش برده، فیلم هم دیگه اخراش بود شوگا و جیهوپم خوابشون گرفته بود
کوک:بچه ها ا.ت خوابش برده منم خیلی خستم، فردا هم قراره برگردیم کمپانی بهتره بخوابیم ، زیاد بیدار نمونین، شب بخیر
جین:راست میگه بچه بریم بخوابیم فردا ادم میخاد که بشینه پشت فرمون کلی راهه تا سئول
همه رفتن بخوابن منم ا.ت و بغل کردم و بردم تو تختش و پتو رو روش کشیدم، بوسه ارومه به موهاش زدم و رفتم تو اتاقم
«ویو صبح، تو جاده»
مکنه لاین تو یه ماشین بودیم ، هیونگا هم با هم میومدن
تهیونگ جونگکوک جلو نشسته بودن من و جیمینم عقب،
جاده خیلی قشنگی بود دلت نمخاست از جاده بری بیرون ولی خب چاره ای نبود، گیوشیم و برداشتم یه سر به اینستا بزنم باز چشم خورد به شیپ کردن من و جیمین و جونگکوک انگار ارمیا یه چیزایی بو برده بودن، همینجوری که سرم تو گوشی بود دیدم جیمین اومد کنارم و سرش و گزاشت رو شونم
جیمین:چیکار میکنی بانی کوچولو
ا.ت:حوصلم سر رفته بود گفتم یه سر به اینستاگرام بزنم
جیمین:خوبه پس بیا باهم ببینیم هوم؟!
ا.ت:باشه موچیه کیوتتت(لپ جیمین و کشید)
جیمین:اخخ، ا.ت دردم اومد یواش
ا.ت:تقصیر خودته اینقدر کیوتی
جیمین:باشه باشه
حسودی؟!اصلا نبابا، فقط داشتم میمردم اخه چرا باید لپش و بکشه، چرا باید سرش و بزاره رو شونه ا.ت،اصلا چرا باید باهم فیلم ببینن، من این وسط هویچم؟!(نه بابا این چ حرفیه من هویچم)اگه جیمین زودتر از من به ا.ت درخواست بده و اونم قبول کنه چی؟!اون موقع من میمونم و عشقی که این همه وقت براش صبر کردم ولی بهش نرسیدم،...
- ۱.۹k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط