=قربان بفرمایید امادش
=قربان بفرمایید امادش
_اومدم
میخواستما.ت و بزارم صندلی عقب و برمجلو بشینم که محکم بغلم کرد
+جیمین هققق تو رو خدا پیشمبشین هققق بغلمکن لطفااا هققق
_هیششش گریه نکن خوشگلمباشه بیا بغلم ،،بغلش کردم و رفتم نشتم صندلی عقب
سرش و ناز میکردم ا.ت بخواب چند دقیقه عزیزم به هیچی فکر نکن
+خوابم هقق نمیبره
_میخوای یه اهنگ بخونم برات
+اره لطفا
_اوک، شروع کردم اهنگ music Baran رو اروم خوندم
+صداش حیلی قشنگ بود داشت خوابممیبرد که وکامل خوابم برد و دیگه چیزی نفهمدیم
_خوابش برد صورتشو دیدم صورتش خیلی معصومبود همینجوری تو بغلم خوابیدا بود که یدفعه ترمز بدی کرد بادیگارد
ا.ت یذره تکون خورد ولی بیدار نشد
=ارباب رسیدیم ( یذره صداش بلند بود )
_هیسسس کوری نمیبینی خوابیده
=ببخشید ارباب
_هووم بعدا میدونمچیکارت کنم
در رو باز کردم و اروم رفتم بیرون از ماشین که ا.ت بیدار نشه رمز در رو زدم و رفتم تو که
ا.ت بیدار شد بخواب عزیزم
+امم رسیدیم
_اره قشنگم
+میشه برمحموم
_اره بیا از بغلم اومد پایین و رفت
+رفتم حموم فکرم رفت پیش خودکشی بهتره خودکشی کنم فکر کنم خدا منو برای عذاب افریده رفتم تو وان تیغ و گرفتم دستم
داشتم نزدیک دستم میکردم که یدفعه در باز شد
_در حموم و باز که با ا.ت حموم کنم دیدم ا.ت یه تیغ دستشه و میخواد خودکشی کنه خیلی عصبانی شدم سریع رفتم تیغ رو از دستش کشیدم بیرون
تو عقل تو سرت نیست نمیفهمی چیکار میکنی من به درک سوهو و یونا مگه به تو وابسته نیستن هاااااا ( داد )
+هق ببخشید هق به خدا نمیفهمم چیکار میکنم فکر میکنم خدا منو هقق برای عذاب افریده هقق چیکار کنم هقق جیمین کمکم کن هقق
_وقتی اینجوری دیدمش و این حرف ها رو زد پشیمون شدم سرش داد زدم
ببخشید عزیزم کی گفته خدا تو رو برای عذاب افریده ها
+فکر کردم هقق
_اشتباه فکر کردی زندگیم حالا بیا باهم دوش بگیریم بعد بریم شام بخوریم باشه فدات شم ؟
+باش
_اومدم
میخواستما.ت و بزارم صندلی عقب و برمجلو بشینم که محکم بغلم کرد
+جیمین هققق تو رو خدا پیشمبشین هققق بغلمکن لطفااا هققق
_هیششش گریه نکن خوشگلمباشه بیا بغلم ،،بغلش کردم و رفتم نشتم صندلی عقب
سرش و ناز میکردم ا.ت بخواب چند دقیقه عزیزم به هیچی فکر نکن
+خوابم هقق نمیبره
_میخوای یه اهنگ بخونم برات
+اره لطفا
_اوک، شروع کردم اهنگ music Baran رو اروم خوندم
+صداش حیلی قشنگ بود داشت خوابممیبرد که وکامل خوابم برد و دیگه چیزی نفهمدیم
_خوابش برد صورتشو دیدم صورتش خیلی معصومبود همینجوری تو بغلم خوابیدا بود که یدفعه ترمز بدی کرد بادیگارد
ا.ت یذره تکون خورد ولی بیدار نشد
=ارباب رسیدیم ( یذره صداش بلند بود )
_هیسسس کوری نمیبینی خوابیده
=ببخشید ارباب
_هووم بعدا میدونمچیکارت کنم
در رو باز کردم و اروم رفتم بیرون از ماشین که ا.ت بیدار نشه رمز در رو زدم و رفتم تو که
ا.ت بیدار شد بخواب عزیزم
+امم رسیدیم
_اره قشنگم
+میشه برمحموم
_اره بیا از بغلم اومد پایین و رفت
+رفتم حموم فکرم رفت پیش خودکشی بهتره خودکشی کنم فکر کنم خدا منو برای عذاب افریده رفتم تو وان تیغ و گرفتم دستم
داشتم نزدیک دستم میکردم که یدفعه در باز شد
_در حموم و باز که با ا.ت حموم کنم دیدم ا.ت یه تیغ دستشه و میخواد خودکشی کنه خیلی عصبانی شدم سریع رفتم تیغ رو از دستش کشیدم بیرون
تو عقل تو سرت نیست نمیفهمی چیکار میکنی من به درک سوهو و یونا مگه به تو وابسته نیستن هاااااا ( داد )
+هق ببخشید هق به خدا نمیفهمم چیکار میکنم فکر میکنم خدا منو هقق برای عذاب افریده هقق چیکار کنم هقق جیمین کمکم کن هقق
_وقتی اینجوری دیدمش و این حرف ها رو زد پشیمون شدم سرش داد زدم
ببخشید عزیزم کی گفته خدا تو رو برای عذاب افریده ها
+فکر کردم هقق
_اشتباه فکر کردی زندگیم حالا بیا باهم دوش بگیریم بعد بریم شام بخوریم باشه فدات شم ؟
+باش
۵۲.۱k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.